چکیده:
آثار تاریخی، بهجز اینکه تحت تاثیر روند طبیعی افول و زوال قرار دارند، در برخی موارد به طور کامل، قابل کنترل نیستند، همواره توسط عوامل متعدد دیگر نیز مورد تهدید و در معرض خطر هستند. از عوامل شناخته شدة طبیعی و اقلیمی گرفته تا برخی رفتارهای انسانی. میتوان گذشته از کنشهای اجتماعیـ روانی که در مطالعات رفتارشناسی اجتماعی (جامعهشناسی رفتاری) از آنها به عنوان وندالیسم یاد میکنند، پارهای از رفتارهای انسانی خاص را مشاهده کرد که دارای ابعاد قابل بررسی و مهم در حوزة فرهنگ هستند و به شکلی بسیار مهم و کاملا قابل بررسی، ریشه در باورهای فرهنگی و بومی مناطق مختلف دارند و بهگونهای عمیق مثل هر اعتقاد و باوری دیگر، برای ساکنان یک منطقه و باورمندان به آن دارای ارزش محسوب میشوند. گاهی از اوقات، اینگونه باورهای فرهنگی و رفتارهای ناشی و متاثر از آن، بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به تخریب آثار فرهنگیـتاریخی منجر میشوند. در حوزة حفاظت از ارزشها و مواریث فرهنگی (ملموس و ناملموس)، پرسش مهم آن است که کدام موضوع دارای اهمیت بیشتر است؟ به تعبیر دیگر؛ در نگهداشت کدام موضوع باید کوشش بیشتر کرد. اثر فرهنگی یا رفتار فرهنگی؟و آیا میتوان بهصورت توامان از تخریب آثار جلوگیری کرد و هم یک رفتارفرهنگی را که اساس تعریف و غنا در منظرفرهنگی است حفظ کرد؟ درک این موضوع که در حفاظت از مفهوم میراث فرهنگی به ویژه مفاهیم در ارتباط با منظرفرهنگی، پیوستی غیرقابل انکار میان عناصر و آثار تاریخی و فرهنگی و باورها و رفتارهای متاثر از آن وجود دارد، میتواند در فهم، تحلیل، معرفی آثار موثر واقع شود و در حیطة حفاظت، رفتاری مطمئنتر و اصیلتری را موجب شود. با این نگاه پژوهش حاضر، سه نمونه از این رفتارها را در چند حوزة کاملا متفاوت از جغرافیای فرهنگی بزرگ و متنوع ایران مورد بررسی قرار داده است و با تشریح جنبههای فرهنگی، روانی و اجتماعی اینگونه رفتارها، کوشش نموده با تحلیل چنین رفتاری، امکان حفاظت از موضوعات و مفاهیم مورد اشاره را بررسی کند.