چکیده:
حقانیت ادیان و نجات پیروان آنان، یکی از اندیشههای دینشناسانه است که در جهان اسلام و کشور ما مطرح شده و طرفداران آن، داعیه حقانیت و نجاتبخشی همه یا مجموعهای از ادیان را دارند و انحصار حق و نجات را در دین واحد نفی میکنند. دکتر سروش معتقد است همه ادیان بهرهای از حقیقت دارند و از حقانیت یکسانی برخوردارند و میتوانند انسان را به حقیقت و نجات برسانند و موجب سعادت و رستگاریاش شوند. وی با استناد به چندلایه بودن واقعیت، انکار مطلق بودن معرفت، نسبی بودن حقیقت، گستردگی رحمت و هدایت الهی و تنگناهای ادراک بشری، بر ادعای خود اصرار میورزد. در این مقاله، با بهرهمندی از آموزههای حضرت علی ع نظیر: امکان معرفت یقینی، مطلق بودن حقیقت و نفی تنگناهای ادراک بشری با ذکر مصادیق انسان کامل، انحصار حقانیت در دین واحد را اثبات میکنیم
خلاصه ماشینی:
دکتر سروش میان «حق برای او» و «حق برای من» تمایز مینهد؛ بر این اساس، اگر میتوان حقانیت یک دین را ـ چنانکه عامۀ مسلمانان میگویند ـ به زمانی خاص مقید ساخت، چرا نتوان چنین تقییدی را دربارۀ گروهها و فرهنگهای خاص نیز به کار گرفت و برای مثال، از حق بودن یک دین برای مسلمانان و حقانیت دینی دیگر برای مسیحیان سخن گفت؟ وی میگوید: «به اعتقاد خود پیروان ادیان با درج قیودی، همۀ ادیان را میشود حق دانست؛ الف در زمان الف حق است؛ ب در زمان ب؛ ج در زمان ج و...
این بیان نشان میدهد همیشه اینگونه نیست که حق و باطل ممزوج شوند؛ و همچنین نشان میدهد قول کسانی که معتقدند «چنان نیست که یک سو، حق صریح خالص نشسته باشد و سوی دیگر، ناحق غلیظ خالص» (سروش، ۱۳۸۷: 37)، دستکم به عنوان یک اصل عمومی که به همۀ انسانها و ادیان و مذاهب تعمیم یابد، درست نیست؛ بنابراین حضرت در جای دیگری میفرمایند: در همۀ دورانها، انسانهای کاملی وجود دارند که در سایۀ عنایات الهی، در شناخت حقیقت به بصیرتی رسیدهاند که راه هدایت را برای دیگران نیز روشن میسازند؛ «خداوندی که نعمتهایش بزرگ و عظیم است، همواره در هر عصر و زمان و در فاصلۀ میان بعثت پیامبران، بندگانی داشت که حقایق را به فکر آنها الهام میکرد و با عقل و اندیشۀ آنها سخن میگفت تا آنها در پرتو آن با نور بیداری، چشمها و گوشها و قلبها را روشن سازند» (شریف الرضی، ۱۴۱۴ق: خ222).