چکیده:
در دوران اوج و قدرت تمدن اسلامی، مواجهه اسلام و غرب هیچ¬گاه سبب سیطره غرب و حتی اثرپذیری مسلمانان از آن نشد؛ زیرا مسلمانان در موضعی بالاتر قرار داشتند ولی در ادامه با افول تمدن اسلامی، غرب با رویکردی خصمانه و استعماری با جهان اسلام روبهرو شد و در شکلهای مختلف استعمار در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را استثمار کرد و ذهنیت تاریخی بسیار منفی از خود به جای گذاشت.
عملکرد خصمانه، سلطهگرانه و استعمارگرانه غرب در قبال مسلمانان سبب شد آنها برای اعاده حیثیت و منافع خویش به پا خیزند. از این رو ابعاد ضد غربی بیداری اسلامی را میتوان از آثار و پیامدهای طبیعی عملکرد غرب دانست. البته ابعاد ضدغربی بیداری اسلامی به جهات سیاسی و تاریخی محدود نمیشود، بلکه تفاوت خاستگاههای معرفتی و اندیشهای نیز بر عمق تقابل میافزاید.
در مقابل غرب نیز سعی میکند روند بیداری اسلامی را متوقف کند یا این که آن را در فضای مطالبات اقتصادی و به مرزهای جغرافیایی محدود کند تا با تقویت ابعاد ملیگرایانه و فرقهای مانع از شکلگیری چشمانداز تمدن اسلامی در مبارزات آنها شود.
خلاصه ماشینی:
در متون سياسي معاصر، يکي از عوامل تحولات فکري و اجتماعي دو سدهی اخير جوامع مسلمان و همچنين بيداري اسلامي را رو به رو شدن مسلمانان با فرهنگ و تمدن جديد غربي و پي بردن آنان به عمق عقب ماندگيِ خود در برخي زمينهها در برابر غرب دانستهاند.
(ولايتي، 1386، ج 2، ص 1169) براي فهم اين موضوع که چرا امروز بیدرای اسلامی در تقابل با غرب مورد توجه واقع شده است، ميتوان گفت مسلمانان سالهاست به خاطر نفوذ قدرتهاي استعمارگر از زندگي و حيات اسلامي همه جانبه خود محروم شده و در هر برهه از تاريخ، بخشي از شخصيت و مسلماني خويش را گم کردهاند.
(لوئيس، 1384، ص 220) ب) سلبی يکي از مهمترين مباحث در موضوع غرب و بيداري اسلامي اين است که عملکرد خصمانه، سلطهگرانه و استعمارگرانه غرب در مقابل جهان اسلام سبب ايجاد نوعي خيزش و انقلاب در مقابل غرب شد تا مسلمانان براي اعاده حيثيت و منافع خويش به پا خيزند و برای حل مشکلاتشان چارهجویی کنند.
(دهشيار، 1390، ص 9) حضور گستردهی نظامي غرب خصوصاً آمريکا در جهان اسلام تلاش آنها براي ترويج فرهنگ غربي براي ايجاد تغييرات بنيادين فرهنگي، سياسي و اجتماعي همچنين حمايت گسترده از رژيمهاي غربگراي اين مناطق در ذهنيت مسلمانان احساس نوعي تحقير همراه با تلاش براي کسب هويت اسلامي و ايجاد جامعهاي عاري از نفوذ وسيطره غرب ايجاد کرده است که در قالب جنبشهاي اسلامي، ضد غربي و ضد حکومتهاي غربگرا آشکار ميشود.