چکیده:
(م ۴۱۳ق) از مکتب کلامی بغداد و علامه حلی (م ۷۲۶ق) از مکتب کلامی حلّه، از متکلمان برجسته
شیعه هستند. هرچند هر در میان متکلمان عقل گرا قرار دارند، از دو رویکرد مختلف در مسائل کلامی
برخوردارند.
در نوشتار پیشرو، کوشیدهایم تا تطوّر جایگاه و ساختار بحث معاد را که یکی از مسائل مهم کلامی در نزد
این دو متکلم بزرگ شیعه است، تحلیل و بررسی کنیم. بهلحاظ روش، هر دو متکلم از منبع عقل و نقل برای
شناخت معاد بهره جستهاند. بااینحال، حجم مباحث کلی و عقلی در آثار علامه بیش از شیخ مفید است؛ برای
نمونه، با اینکه هر دو به تجرّد روح انسان باور دارند، شیخ مفید برای اثبات این نظریه به دلایل نقلی استناد
میکند؛ درحالی که علامه حلی به دلایل عقلی و فلسفی تمسک میجوید. به لحاظ موضوعات بحث معاد، شیخ
مفید برخلاف علامه، جزئیات معاد را بیشتر با دلایل نقلی واکاوی کرده است. یکی از علل اساسی این تغییر و اختلاف را باید در ورود فلسفه به کلام دانست.
خلاصه ماشینی:
جایگاه معاد، شیخ مفید، علامه حلی، تجرد روح، ساختار معاد مقدمه با اینکه مسائل مربوط به معاد، حجم گستردهای از آیات قرآن را دربرمیگیرد و به گونههای مختلف از آن یاد شده است و در روایات اهلبیتg هم احادیث چشمگیری دراینباره وجود دارد، در پژوهشهای دینی کمتر به این بحث ـ به شکل مستقل و تخصصی ـ توجه شده است.
در کتاب النکت الاعتقادیه، نظم و انسجام کلامی دیده میشود؛ بخش پایانی کتاب، موضوع معاد است و پیش از آن، از نبوت و امامت بحث شده است؛ ولی انتساب این کتاب به شیخ مفید با تردید بسیار روبروست (مکدرموت، 1372، ص62؛ جبرئیلی، 1389، ص181).
شاید این کتاب دستکم تا زمان خودش در آثار کلامی شیعه، از چند بعد بیمانند باشد؛ تقدم مباحث معرفتشناسی و امور عامه بر مباحث الاهیات بهمعنای خاص، نظم و ساختار مشخص مباحث، قرار گرفتن بحث امامت پس از نبوت و جای دادن مباحث وعد و وعید پس از بحث امامت، از نوآوریهای شیخ مفید در این کتاب است که بیشتر متکلمان متأخر نیز آن را پذیرفتهاند.
محقق حلی (م 676 ق) در المسلک فی اصول الدین، مباحث معاد را در بخش دوم، یعنی بخش افعال خداوند و یکی از فروع این بخش جای داده و با عنوان وعد و وعید از آن بحث کرده است (حلی، بیتا، ص115).
تغییر رویکرد مباحث معاد از نقلی به عقلی؛ و از جزئی به کلی مباحث برگرفته از روش نقلی در کلام شیخ مفید و متکلمان پیشین بیشتر مطرح گردیده است ولی در کلام محقق طوسی و علامه حلی این مباحث بهصورت گذرا و اشارهوار بیان شده و مباحث عقلی با تفصیل بیشتری طرح شدهاند.