خلاصه ماشینی:
"بخش مهمی از دیوان او شامل اشعار عرفانی است که با پیروی از مشرب حکمای اسلام روش زهدفروشان ریاکار را انتقاد کرده-همانطور که درویشبازی و صوفینمائی را هم نکوهش میکند- و گاهی هم بلندپروازی نموده شخصا نیز ادعاهائی دارد چنانکه در پایان قصیدهئی پس از تقدیس و تنزیه انبیاء و دوازده امام میگوید: مر اینست رخصت وگرنه عیان کنم بر همه رازهای نهان همان رازهائی که اندر نهفت ز جبریل گوش محمد شنفت همان نکتهای را که پنهان به چاه همی مرتضی گفت با درد و آه ز اسرار آغاز و انجام کار خبر داد هستم من و هوشیار جای دیگر در بیان سرخلقت آدم و انبیاء میگوید: خبر دارم از سر کون و مکان ز هر آفرینش بیارم بیان هم از خلقت آدم از روی خاک دمیدن در او نفخه از جان پاک ادیب در اواخر زندگانی که سنین عمرش از هشتاد گذشته بود با عموزادهاش ابو نصر فتح الله خان شیبانی که در آغاز جوانی بود قصائدی مبادله کردهاند و مفاوضات ادبی داشتهاند."