چکیده:
این مقاله در پی شناخت تاثیر عاطفه عاشقانه بر شکلبندی ازدواج است. روش پژوهش، روند پژوهی مردمنگارانه بود و دادهها در خلال یازده سال (1384 تا 1395) از طریق مصاحبههای عمیق و مشاهده گردآوری شد. نمونهگیری در این پژوهش، هدفمند بود و افراد عمدتا بر حسب تحصیلات، شغل و سن انتخاب شدند. این مقاله براساس یافتههای حاصل از مشارکت داوطلبانه 46 تن از زنان شاغل و دارای تحصیلات دانشگاهی ساکن تهران فراهم شد. یافتهها نشان میدهد که در نسلهای جوانتر زنان، عشق تبدیل به امری ضروری در ازدواج شده است، در حالیکه در بین زنان مسنتر عشق چندان مهم نبود و ازدواج از اهمیت زیادی برخوردار بود. همچنین، در خلال زمان ضرورت ازدواج به مثابه نابود کننده عشق، به چالش کشیده شد. با توجه به وجود یا عدم وجود عشق، سه نوع ازدواج سنتی، ازدواج انتخابی عاقلانه و ازدواج عاشقانه شناسایی شده است. چالشهای ازدواج عاشقانه از دوگانههای مهم حاصل از تجربه عاشقانه شامل عشق سنتی/رابطه مدرن، زن معشوق/عاشق، مرد عاشق/شوهر و زن معشوق/همسر ناشی میشود. در ازدواج سنتی و ازدواج انتخابی لزوما عشق پس از ازدواج دیده نشد.این مقاله در پی شناخت تاثیر عاطفه عاشقانه بر شکل¬بندی ازدواج است. روش پژوهش، روند پژوهی مردم¬نگارانه بود و داده¬ها در خلال یازده سال (1384 تا 1395) از طریق مصاحبه¬های عمیق و مشاهده گردآوری شد. نمونه¬گیری در این پژوهش، هدفمند بود و افراد عمدتا بر حسب تحصیلات، شغل و سن انتخاب شدند. این مقاله براساس یافته¬های حاصل از مشارکت داوطلبانه 46 تن از زنان شاغل و دارای تحصیلات دانشگاهی ساکن تهران فراهم شد. یافته¬ها نشان می¬دهد که در نسل¬های جوان¬تر زنان، عشق تبدیل به امری ضروری در ازدواج شده است، در حالی¬که در بین زنان مسن¬تر عشق چندان مهم نبود و ازدواج از اهمیت زیادی برخوردار بود. همچنین، در خلال زمان ضرورت ازدواج به مثابه نابود کننده عشق، به چالش کشیده شد. با توجه به وجود یا عدم وجود عشق، سه نوع ازدواج سنتی، ازدواج انتخابی عاقلانه و ازدواج عاشقانه شناسایی شده است. چالش¬های ازدواج عاشقانه از دوگانه¬های مهم حاصل از تجربه عاشقانه شامل عشق سنتی/رابطه مدرن، زن معشوق/عاشق، مرد عاشق/شوهر و زن معشوق/همسر ناشی می¬شود. در ازدواج سنتی و ازدواج انتخابی لزوما عشق پس از ازدواج دیده نشد.
خلاصه ماشینی:
براین اساس، در این تجربه علمی که بیش از یک دهه از عمر پژوهشگر را به خود اختصاص داد، تلاش شده است تا به این پرسش پاسخ گفته شود که برای زنان تحصیل¬کرده که به عناصر مدرن اشتغال و تحصیلات دسترسی دارند و احتمالا به دلیل حضور در اجتماع، عاقلانه می¬اندیشند و امکان تجربه عشق را دارند، رابطه بین عشق و ازدواج چگونه است و عاطفه عاشقانه چگونه بر ازدواج تاثیر می¬گذارد؟ پیشینه پژوهش اگر چه به ویژه در دهه اخیر، توجه به عشق و ربط آن به ازدواج در نزد جامعه¬شناسان فزونی یافته است، اما از جمله پژوهش¬های پیشین که به تجربه این پژوهش نزدیک است می¬توان به تجربه امیلی هنکوک که به مطالعه داستان زندگی بیست و پنج زن آمریکایی از طبقات و گروه¬های مختلف سنی پرداخت، اشاره کرد .
در بین زنان مشارکت¬کننده در این پژوهش، شوهر همان مردی است که منابع خود را با آنان شریک می¬شود، اما ناپایداری رابطه عاشقانه، مانع از حفظ موقعیت معشوق برای زن در بلند مدت می¬شود.
در حالت اول، زنی که در موقعیت معشوق قرار دارد، با پیشنهاد ازدواج و ارتقا به موقعیت همسر مواجه می¬شود- مهمترین نکته در این جا ثبات موقعیت همسر و بی¬ثباتی و غیرقابل اعتماد بودن موقعیت معشوق است؛ اما زن در مقام همسر خیلی زود خود را درگیر ثبات و روزمرگی زندگی خانوادگی دیده و نگران از دست دادن عشق مرد است.
به نظر می¬رسد که برای بسیاری از زنان مشارکت¬کننده در این پژوهش، عشق برای ازدواج مطرح است، اما مجموعه انتظاراتی پیرامون آن مطرح است که احتمال وجود رابطه ناب را ضعیف می¬کند.