چکیده:
شناخت انسان و توجه به ابعاد وجودی او، همواره مورد توجه همة علما و عرفا بوده است. یکی از عرفایی که به بررسی عرفانی انسان کامل پرداخته است قونوی است. از خصایص قونوی آن است که علاوه بر فهم عمیق مقاصد ابنعربی، به جهت دارا بودن از قدرت فلسفی و عقلانی بالا، توانسته عرفان نظری را به لحاظ مقام اثبات به طور منسجم و در ساختاری علمی و فنی ارائه کند و با ناظر بودن به فلسفه و همانند آن، موضوع و مبادی و مسائل عرفان نظری را تبیین نماید و سعی کرده دغدغههای یک فیلسوف را در عرفان پاسخ دهد. او همانند ابنعربی هرگز از شهودات خود دست نکشیده است لکن با قدرت علمی و فلسفی خود توانست، تبیین علمی و فلسفی از مشاهدات خود ارائه و آنها را با نظر فلاسفه تطبیق و سپس داوری نماید. او نیز به سان دیگر عرفا به این نتیجه دست یافت که انسان تنها مظهر از مظاهر حق است که انگونه که حق میخواهد او را مظهریت میکند. در اندیشه او انسان تلفیقی از نفس و بدن است،نفس انسانی جوهری بسیط و مجرد است که اصالت با اوست. در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی است به بررسی عرفان فلسفی قونوی میپردازیم و به دنبال تببین این مسئله هستیم که انسان کامل از دیدگاه قونوی کیست و چه ویژگیهایی دارد.
خلاصه ماشینی:
تأثیر جهانبینی عرفانی، صوفیانه و توحیدی شیخ عطار به فاصله کمتر از یک قرن بر شاعر بزرگ ادبیات عرفانی یعنی مولانا انکارناپذیر است؛ نمادها نقش اساسی در آشکار ساختن ضمیر انسانها و آرمانهای او دارند و به همین دلیل بشر از دیرباز با زبان نمادین، انس و الفتی بسیار نزدیک داشته است، شیخ در ابتدای الهینامه میگوید: همه دیده همه دل شو بیکبار که تا آگه شوی زین رمز بسیار (عطار، 1368: 9) پس رمزهایی درین عالم وجود دارد که معرفت به آن جز از طریق اتصال حقیقی ممکن نمیشود چنانچه پیامبر اکرم (ص) بیش از هر کسی میدانست که در ورای هر چیزی حقیقتی است و دست یافتن به این حقیقت برای هر کسی فراهم نمیشود بدین خاطر به خداوند میگوید:«اللهم أرنی الاشیآء کما هی» «ای خدای من!