چکیده:
در این مقاله، دو نظریه معروف فقهی مبنی بر اینکه «انکار ضروری دین، موجب کفر و ارتداد است» و «انکار ضروری در صورتی که به تکذیب پیامبر منتهی شود، موجب کفر و ارتداد است»، مورد تجزیه و تحلیل فقهی قرار گرفته و با بررسی موشکافانه روایات مختلف و متعارض، همچنین وجود اجماع و عدم آن، به این نتیجه رسیده است که انکار ضروری به خودی خود، موجب کفر و ارتداد نیست؛ هر چند اماره بر کفر و ارتداد است. در نتیجه، اگر نسبت به شخصی که ضروری دین را انکار می کند، یقین پیدا شد که به توحید و نبوت ایمان دارد و پیامبر9 را تصدیق می کند، ولی در موردی خاص، امر بر وی مشتبه شده و ضروری دین را انکار می نماید، محکوم به کفر و ارتداد نخواهد بود.
خلاصه ماشینی:
برخـي از عبارات فقهي عبارتند از: شيخ مفيد در «المقنعه » مي فرمايد: «فان وقفه علي المسلمين کان علي جميع من أقر بـالله تعـالي و نبيـه ٩ و صلي الي الکعبة الصلوات الخمـس و اعتقـد صـيام شـهر رمضـان و زکـاة الاموال و دان بالحج الي البيت الحـرام و ان اختلفـه فـي المـذاهب والآراء» (مفيد، ١٤١٠ق ، ص٦٥٤)؛ ايشان در مسأله «وقف » معيـار مسـلمان بـودن را بيان مي کند و معتقد است منظور از مسلمان ، کسـي اسـت کـه شـهادتين را بگويد و به سمت کعبه نماز بخواند و به روزه ماه رمضان و زکات اموال و حج خانه خدا باور داشته باشد، ولو نمازخوان هم نباشد، اما عقيده اش ايـن باشد.
البته نمي توان مسأله را اجماعي فرض کرد؛ زيرا قبل از شيخ مفيد، شيخ صدوق که استاد مفيـد بـوده و شيخ مفيد از او اجازة نقل حديث داشته در مجلس نود و سوم «امالي » کـه ديـن اماميـه را توصيف کرده ، مي گويد: «از باورهاي دين اماميه ، اقرار به اين است که اسلام با شهادتين 13 است »١ (صدوق ، ١٤٠٠ق ، ص٦٤٠-٦٣٩) و بدون اينکه هيچ مطلبي را بـه آن اضـافه کنـد آن را به دين اماميه نسبت مي دهد.
در نتيجه ، اگر کسي يقين يا شک دارد که چيزي جـزء اسـلام هست ، سپس آن را انکار نمايد، اما نه به اين صورت که سخن پيامبر را قبول نداشـته باشـد، بلکه به اين عنوان که اين سخن پيامبر نيست ، طبق اين روايت چنـين فـردي مسـلمان اسـت ؛ 25 چون رسول خدا ٩ را تصديق کرده است ، لذا دروغ بستن چنين فردي به پيـامبر موجـب کفر او نمي شود.