چکیده:
عقل با توجه به معنای لغوی، خصوصیات و لوازم ذاتی آن، میان همه موجودات عقلانی، از عقل اول گرفته تا قوه عاقله انسانی مشترک است. به همین دلیل، ابنعربی وقتی از عقل سخن میگوید، معنای لغوی آن را در نظر میگیرد. عقول انسانی از عقل اول به نحو تجلی و افاضه به وجود آمدهاند. برایناساس، حقیقت عقول انسانی، همانند عقل اول، از سنخ نور و مجرد از مادهاند. کثرت عقول انسانی و نیز تفاوت و امتیاز میان آنها به واسطه مواد قابلی است، نه از ناحیه فاعل مفیض. عقل انسانی دارای دو بعد یا جنبه است: جنبه عملی که مربوط به کنترل غرایز نفسانی و هدایت آن به سمت موارد مشروع و دعوت به خیر و جلوگیری از انجام شر است، و جنبه نظری که عقل از این جهت به عنوان یکی از قوای ادراکی انسان، ابزار و طریق و یا منبع برای معرفت و شناخت به واقع است. عقل دارای هویت نوری و ادراکی است و همانند نور کاشفیت و روشنگری درباره غیر دارد و ازاینرو، در حد توان خود میتواند واقع را بیابد. عقل برای کسب معرفت جدید، یا از قوه فکر و نظر مدد میگیرد (عقل ناظر) و یا اینکه حقایق و معارف از سوی حق تعالی بر او افاضه میشود و او میپذیرد (عقل قابل).
خلاصه ماشینی:
عقل انسانی دارای دو بعد یا جنبه است: جنبه عملی که مربوط به کنترل غرایز نفسانی و هدایت آن به سمت موارد مشروع و دعوت به خیر و جلوگیری از انجام شر است، و جنبه نظری که عقل از این جهت به عنوان یکی از قوای ادراکی انسان، ابزار و طریق و یا منبع برای معرفت و شناخت به واقع است.
شارع از این تمثیل خواسته تفاضل و برتری مردمان را در عقلها روشن سازد؛ چراکه برای ما مشهود است همه کسانی که متصف به عقل و عاقلاند، از جهت عقلی در یک سطح نیستند، بلکه برخی عقولشان پیچیدگی اسرار و معانی را ادراک میکند و یک عبارت از کلام حکیم را بر صد و پنجاه وجه کمتر یا بیشتر از معانی دشوار و علوم عالی که به مرتبه الوهی یا عقول یا طبایع یا علم ریاضی و یا منطقی متعلق است، حمل میکنند و عقل شخص دیگر کمتر از این درجه است و نیز عقل دیگری کمتر از این مقدار و به همینگونه عقول افراد انسانی در فهم و دریافت اسرار و معانی، دارای شدت و ضعفاند و بدین ترتیب، بهره و نصیبشان از عقل اول به میزان قابلیت و استعداد محل قابلی آنها برمیگردد (همان: 66).
به عبارت دیگر، عقل انسانی هرچند همانند حواس و خیال، ابزار ادراکی برای دریافت معانی در مقابل صور حسی و خیالی است، اما خداوند آن را به عنوان یکی از منابع علم و معرفت در انسان قرار نداده است، بلکه وظیفه اصلی او در انسان، دعوت به خیر و فضایل و نهی و منع از انجام رذایل و شرور است و از جمله فضایلی که عقل، نفس انسانی را به آن فرامیخواند، کسب علم و معرفت است و عقل انسانی برای کسب علم و معرفت باید یا از خداوند اخذ کند و یا از قوه فکر مدد بگیرد.