چکیده:
مبناگرایان، باورها را به دو دستۀ پایه و غیرپایه تقسیم میکنند و باور پایه را باوری میدانند که برای توجیه آن نیازی به باور دیگر نیست. در میان باورهای پایه، باورهای وجدانی جایگاه بسیار محکمی دارند و یکی از مبانی معتبر معرفت شناخته شدهاند. در حالی که عقلگرایان حداکثری مثل دکارت، باورهای وجدانی را خطاناپذیر میدانند، عقلگرایان معتدل مانند لارنس بونجور، امکان وقوع خطا را در وجدانیات میپذیرند. بونجور در تبیین چگونگی توجیه باورهای وجدانی، نظریه «آگاهی سازنده» را ارائه میکند. آگاهی سازنده از نظر او، حالتی غیرمفهومی است که با فرایند توصیفی به باور وجدانی تبدیل میشود. در میان فیلسوفان مسلمان معاصر، آیتالله مصباح یزدی توجیه باورهای وجدانی را به دلیل انتساب مستقیم آنها به علم، حضوری میداند و به خطاناپذیری آنها معتقد است. این نوشتار با رویکردی تحلیلی سعی دارد تا دیدگاه آیتالله مصباح یزدی، از مبناگرایان مسلمان و بونجور، از مبناگرایان غربی را دربارۀ خطاپذیری یا خطاناپذیری وجدانیات تبیین کند و از این راه بر اساس فلسفۀ اسلامی، ایرادهای عمدهای را که در میان فلاسفۀ غرب بر خطاپذیری باورهای وجدانی مطرح شده است، پاسخ دهد
خلاصه ماشینی:
این نوشتار با رویکردی تحلیلی سعی دارد تا دیدگاه آیتالله مصباح یزدی، از مبناگرایان مسلمان و بونجور، از مبناگرایان غربی را دربارۀ خطاپذیری یا خطاناپذیری وجدانیات تبیین کند و از این راه بر اساس فلسفۀ اسلامی، ایرادهای عمدهای را که در میان فلاسفۀ غرب بر خطاپذیری باورهای وجدانی مطرح شده است، پاسخ دهد.
باورهای وجدانی، خطاناپذیری، مبناگرایی، علم حضوری، استاد مصباح یزدی، لارنس بونجور مقدمه درباره چگونگی توجیه باورها، میان معرفتشناسان اختلافنظر وجود دارد و امروزه در زمینۀ توجیه، دو دیدگاه مبناگرایی و انسجامگرایی رایج است.
اما آیا قضیهای که از انعکاس علم حضوری ساخته میشود هم خطاناپذیر است؟ این مسئله بستگی به آن دارد که قضیۀ یادشده چگونه به گزارش از آنچه با علم حضوری درک شده است، میپردازد؛ آیا صرفا همان چیزی را که با علم حضوری درک شده است، گزارش میکند یا دخل و تصرفی در آن میشود و به تفسیر آن میپردازد؟ از آنجا که ذهن همواره از یافتههای حضوری خود مفاهیم خاصی را میگیرد و سپس به تجزیه و تحلیل آنها میپردازد، این مقارنت و همزمانی آنها با علم حضوری، موجب میشود انسان فکر کند علت آن یافتههای حضوری را هم شناخته است، در حالی که آنچه با علم حضوری درک شده، یک امر بسیط و خالی از هرگونه صورت و مفهوم و همچنین تعبیر و تفسیر بوده، به همین جهت خطایی در آن وجود ندارد، در صورتی که تفسیر همراه آن از ادراکات حصولی بوده که ضمانتی برای خطاناپذیر بودن ندارد (همو، 1364، 1: 157).