چکیده:
تمام کودکان نمونه خارق العادهای هستند، آنها میتوانند هم در کودکی خلاق بوده و هم در بزرگسالی خلاق باقی بمانند. اما میزان بهرهمندی از خلاقیت متفاوت است و عوامل مختلفی در زندگی، بر این بهرهمندی موثرند. هنگامیکه سخن از کودک به میان میآید، اولین سالهای زندگی تا سن دوازده سالگی مد نظر است. کودک در این سنین یاد میگیرد، میآموزد و کشف میکند و این امر مستلزم فراهم بودن فضایی کودکانه و صمیمانه است. فضایی به دور از هیاهوی دنیای بزرگتر، دنیایی پر از شادی با رنگهای زیبا، که در آن کودک فرصت بیان افکار تازه و پرورش و رشد استعدادهایش را داشته باشد، فضایی که زمینه مناسب برای خلاقیت کودکان فراهم آورد. هدف از نگارش این مقاله اهمیت دادن به فضای کودکان جهت افزایش خلاقیت است. طراحی فضای کودک که با توجه به ویژگیهای ذهنی، رفتاری و شناختی کودک و با به کارگیری رنگها و نور مناسب برای کودک طراحی شده باشد، می¬تواند مکان مناسبی را برای رشد خلاقیت کودکان فراهم کند. رنگ با قدرت تاثیرگذاری بر روحیات و تاثیر بر ضمیر ناخودآگاه می¬تواند نقش مهمی در خلاقیت فکری و ذهنی کودکان و رشد تفکر در آنها داشته باشد، همچنین نور و روشنایی جزئی از ذات زندگی بوده و نقش و جایگاه آن در فضاهای آموزشی و تاثیر آن بر خلاقیت کودکان حائز اهمیت میباشد. بنابراین با بررسی مبانی دانش روانشناسی محیط، محیطی به وجود میآید که پاسخگوی نیازهای جسمی و عاطفی کودک بوده و در افزایش خلاقیت کودک موثر باشد.
خلاصه ماشینی:
رنگ با قدرت تأثیرگذاری بر روحیات و تأثیر بر ضمیر ناخودآگاه میتواند نقش مهمی در خلاقیت فکری و ذهنی کودکان و رشد تفکر در آنها داشته باشد، همچنین نور و روشنایی جزئی از ذات زندگی بوده و نقش و جایگاه آن در فضاهای آموزشی و تأثیر آن بر خلاقیت کودکان حائز اهمیت میباشد.
حال در اینجا به تأثیر رنگهای مختلف بر دانش آموزان میپردازیم: استفاده از رنگ قرمز در محیط آموزشی: رنگ قرمز در معماری کلاسهای درس، کاربردی ندارد؛ زیرا دیوارهای قرمز کودکان را آشفته حال و بدخلق میکند و به علت روح هیجانی که در این رنگ نهفته است، کودک را ازحالت آرام خارج کرده و به جنب و جوش و ناآرامی میکشاند و از تمرکز او جلوگیری میکند؛ لذا بهتر است از رنگ قرمز در فضای آموزشی استفاده نشود اما میتوان از این رنگ در محیطهای بازی، نمایش و ورزش استفاده کرد.
طراحی برای کودکان 10 تا 12 سال که درآخرین مرحله کودکی قرار دارند، کمی سخت است، زیرا او لحظهای خود را بزرگ میداند و لحظهای کودک؛ البته معمار باید توجه کند که مخاطب او هنوز کودک است و معماری تفکر برانگیز و الهام بخش داشته باشد و فضاهایی را با استفاده از تمهیدات بصری و هویتی معمارانه که در آنجا ایجاد تفکر و تخیل میکند خلق کند.
در طراحی فضا برای کودکان نیاز به فضاهای باز برای بازی نیز وجود دارد؛ چرا که بازی یکی از مهمترین عوامل مؤثر در رشد و بالندگی جسمی و روانی کودکان است و محیط خارجی به طور طبیعی تحریکات حسی را ایجاد میکند.