چکیده:
یکی از مهمترین پیشفرضهای نادرست گرتلر این است که چون گمان میکند نظریۀ دکارت یا دستکم نظریۀ دکارتگرایی، طبق برداشت متعارف نظریهای درونگرایانه است، پس باید معیار مطلوب ما برای ویژگی «نفسی برای شناسا» بهگونهای طراحی شود که حتماً نظریه دکارت یا دستکم دکارتگرایی کماکان در زمرۀ درونگرایی طبقهبندی شوند. این پیشفرض نادرست موجب شده است گرتلر در چهار معیار نخستین خود با منحصرساختن ویژگیهای نفسی در ویژگیهایی دارای موقعیت مکانی خاص یا ماهیت فیزیکی خاص نتواند معیاری عام مطرح کند. همچنین به نظر میرسد دیگر سطور استدلال گرتلر نیز دچار مشکلاند. من در بخش پایانی، یک معیار جدید بازگشتی و یک تبیین غیربازگشتی برای این تمایز مطرح و از آن دفاع خواهم کرد. حتی اگر معیار مزبور پذیرفته نشود، با توجه به پیشفرض خطای گرتلر در مورد لزوم ارائۀ یک معیار یا تعریف متفقعلیه هنجاری ـ توصیفی و همچنین خطاهای گوناگون روششناختی که در مقالۀ قبلی بیان شده است، مسئلۀ گرتلر منحل خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
پاسخ به مسئلهگرتلر درباره معیار درونگرایی ـ برونگرایی در فلسفهذهن علیرضا مازاریان چکیده یکی از مهمترین پیشفرضهای نادرست گرتلر این است که چون گمان میکند نظریۀ دکارت یا دستکم نظریۀ دکارتگرایی، طبق برداشت متعارف نظریهای درونگرایانه است، پس باید معیار مطلوب ما برای ویژگی «نفسی برای شناسا» بهگونهای طراحی شود که حتما نظریه دکارت یا دستکم دکارتگرایی کماکان در زمرۀ درونگرایی طبقهبندی شوند.
یکی از مهمترین پیشفرضهای گرتلر این است که او چون گمان میکند نظریهدکارت یا دستکم نظریهدکارتگرایی، طبق برداشت متعارف نظریهای درونگرایانه است، پس باید معیار مطلوب ما برای ویژگی "نفسی برای شناسا" (intrinsic properties to the thinker) بهگونهای طراحی شود که حتما نظریه دکارت و یا دستکم دکارتگرایی کماکان در زمرهدرونگرایی طبقهبندی شوند.
این پیشفرض نادرست موجب شده است گرتلر در چهار معیار نخستین خود با منحصر ساختن ویژگیهای نفسی در ویژگیهایی دارای موقعیت مکانی خاص (spatial location) و یا ماهیت فیزیکی خاص (physical nature)، نتواند معیاری عام مطرح کند و در ادامه به بررسی این مشکل و نیز اشکالات دیگر در استدلال گرتلر خواهم پرداخت.
برونگرا و درونگرا هرکدام میتوانند مواضعی مشابه یا متفاوت دربارۀ موقعیت و جایگاه محتوای ذهنی یا حالات و رویدادهای ذهنی داشته باشند، اما بحث اصلی بر سر این است که آیا این امور ذهنی بهلحاظ تفرد خویش بر امور بیرونی یا غیرفردگرایانه نیز وابستهاند یا نه؛ به همین دلیل، ما میتوانیم درونگرایی مادیانگارانه نظیر تظریه دنت و فودر یا برونگرایی غیرمادیانگارانه نظیر رأی برج داشته باشیم.