چکیده:
صطلاح «بلاغت» در ادب اسلامی و معادل آن در سنّت ادبی غرب، یعنی اصطلاح «رتوریک» (Rhetoric)، تا به امروز سه مفهوم اصلی داشته است: نخستین مفهوم، دریافت ارسطویی از بلاغت است که بیشتر آن را با خطابه و فنون و ابزار اقناع مخاطب مرتبط میسازد؛ دیگر، مفهوم زیباییشناختی یا ادبی است که بلاغت را با شعر و فنون و ابزار تخییل پیوند میدهد؛ و سرانجام رویکرد جدید به بلاغت که سعی دارد دامنه شمول این علم را فراتر برد؛ به گونهای که دو مفهوم پیشین را توامّان شامل شود. «تمثیل» ازجمله شگردهای بلاغی است که در طول تاریخ بلاغت، تمامی رویکردها به آن توجه داشتهاند. بهعبارتدیگر، ظرفیتهای زیباییشناختی و اقناعی تمثیل موجب شده است در آثار بلاغتنگاران با دریافتهای مختلف از مفهوم بلاغت رو به رو شویم. هدف از این پژوهش، بازخوانی تعاریف و دیدگاههای مختلف بلاغتنگاران درمورد تمثیل و تبیین قدرت بلاغی آن در پرتو رویکردهای گوناگون به بلاغت است.
خلاصه ماشینی:
بلاغت تمثيل ، در پرتو رويکردهاي مختلف بلاغي زينب اکبري / رجاء ابوعلي چکيده اصطلاح «بلاغت » در ادب اسلامي و معادل آن در سنت ادبي غـرب ، يعنـي اصـطلاح «رتوريـک » (Rhetoric)، تا به امروز سه مفهوم اصلي داشته است : نخستين مفهوم ، دريافـت ارسـطويي از بلاغـت اســت کــه بيشــتر آن را بــا خطابــه و فنــون و ابــزار اقنــاع مخاطــب مــرتبط مـيســازد؛ ديگــر، مفهــوم زيباييشناختي يا ادبي است که بلاغت را بـا شـعر و فنـون و ابـزار تخييـل پيونـد مـيدهـد؛ و سـرانجام رويکرد جديد به بلاغت که سعي دارد دامنۀ شمول اين علم را فراتـر بـرد؛ بـه گونـه اي کـه دو مفهـوم پيشين را توامان شامل شود.
علاوه بر اين دو مقاله که محور اصلي آن ها تمثيل است ، در مقالات و پژوهش هاي دانشگاهي پرشمار ديگري به زبان هاي فارسي، عربي و انگليسي، ذيل موضـوع اصـلي، دربارة تمثيل ، مباحثي گزيده و مفيد آمده است ؛ مثلا رسالۀ دکتـري برهـاني (١٣٩٢) بـا عنوان «تمثيل روايي (آليگوري) در غزليات شمس تبريزي» و نيز رسالۀ دکتري فلاحـي (١٣٨٨) با عنوان «رمز و تمثيل در منظومـه هـاي عاشـقانه تمثيلـي» از ايـن جملـه انـد کـه هريک در بخشي از پژوهش خود، آراي بلاغيـان در بـاب تمثيـل را موردبررسـي قـرار داده اند؛ اما وجه افتراق و مشخصۀ نوآورانۀ پژوهش حاضر نسبت بـه کارهـاي پرشـمار مرتبط ، در چند مورد اسـت : نخسـت آنکـه ، سـعي دارد بـا يـک نگـاه کـل نگـر، آراي متفاوت بلاغت نگاران در باب تمثيل را بر اساس نگرش بنيادين آن هـا بـه خـود بلاغـت دسته بندي کند.