چکیده:
یکی از نقشهای مهم زبان، انتقال احساسات هر فرد به افراد دیگر است. احساسات، مفاهیمی انتزاعی هستند که برای بیان و درک باید بهصورت مفاهیم عینی درآیند و استعارهها و صفات، ازجمله ابزارهای تبدیل مفاهیم انتزاعی به عینی، به شمار میروند. در تحقیق کنونی برآنیم به این سوال پاسخ دهیم که «آیا زبان فارسی در زمینه بهکارگیری ابزارهای زبانی خشونتآمیز، تغییر کرده است؟» برای پاسخ به این پرسش، باید دریابیم آیا بازنمون شناختی و ذهنی بیان خشم در زبان، سیر صعودی داشته است یا نزولی. یکی از بازنمونهای بروز احساساتی همچون خشم در زبان روزمره، در روزنامههای منتشرشده به هر زبان، است. بهعبارتدیگر، متون روزنامهها بازتاب تفکّرات و گفتار هر جامعه است. ازاینرو، مطالعه خشم در تحقیق کنونی را به بررسی استعارههای مبیّن خشم در زبان فارسی و صفات بهکاررفته بر اساس این احساس در پیکرهای متشکّل از روزنامههای فارسی محدود کردهایم. چارچوب نظری پژوهش کنونی بر اساس نظریه استعاره مفهومی است که در منابع مهم و تاثیرگذاری ازجمله لیکاف و جانسون (1980) و لیکاف (1993) مطرح شده است. روش شناسایی استعارهها در این تحقیق، بر اساس روش «فرایند تشخیص استعاره» است که در پراگلجاز (2007) مورداستفاده قرار گرفته است.در مجموع، صد سرمقاله یا تیتر اصلی خبر از روزنامههای مهم و پرتیراژ کیهان و اطلاعات که دارای آرشیو حداقل 50 ساله هستند (50 مورد از هر روزنامه و یک مورد از هر سال) بهصورت اتفاقی برای این تحقیق انتخاب و در مجموع 18 حوزه مبدا برای استعارهها شناسایی شد. اهمیت مقاله کنونی از این جهت است که میخواهد سیر تغییر کاربرد خشونت در زبان فارسی را بر اساس پیکرهای طبیعی و واقعی از مطبوعات پرمخاطب این زبان نشان دهد و ارتباط آن را با تحوّلات اجتماعی و سیاسی مهم هر دهه نشان داده، از این طریق به الگویی شناختی از زبان فارسی بر مبنای سیر تغییر خشونت در این زبان و بازنمود آن در مطبوعات فارسی دست یابد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که عوامل سیاسی و اجتماعی، بر الگوی تغییر روند خشونت زبان فارسی در مطبوعات تاثیرگذار بودهاند.
خلاصه ماشینی:
در مجموع ، صد سرمقاله يا تيتر اصلي خبر از روزنامه هاي مهم و پرتيراژ کيهان و اطلاعات که داراي آرشيو حداقل ٥٠ ساله هستند (٥٠ مورد از هر روزنامه و يک مورد از هر سال ) به صورت اتفاقي براي اين تحقيق انتخاب و در مجموع ١٨ حوزة مبدأ براي استعاره ها شناسايي شد.
باتوجه به اينکه بررسي حوزة معنايي خشم در پيکره اي طبيعي از زبان فارسي در تحقيقات پيشين ، درمورد اين زبان انجام نگرفته است و از سوي ديگر، وسايل ارتباط جمعي، يکي از ارکان انتشار خشونت در جهان تلقي ميشوند، پيکره اي مشتمل بر روزنامه هاي منتشرشده به زبان فارسي، براي اين تحقيق انتخاب شد که در بخش تجزيه و تحليل داده ها به معرفي آن و نحوة انتخاب روزنامه ها خواهيم پرداخت .
اگر بخواهيم اين دو روزنامه را با هم در کل استعاره ها مقايسه کنيم ، در دهۀ اول و دوم همچنان استعاره هاي خشونت روزنامۀ کيهان کمتر از اطلاعات بوده است ، درحاليکه اين روند در سي سال گذشته (از دهۀ سوم تا زمان نگارش اين پژوهش ) برعکس شده است .
پس به طورکلي استعاره هاي خشونت کيهان ، به اين ترتيب بيشتر از اطلاعات بوده است .
در دهۀ اول و دوم ، استعاره هاي خشونت روزنامۀ کيهان کمتر از اطلاعات بوده ، درحاليکه اين روند از دهۀ سوم تا زمان نگارش اين پژوهش ، برعکس شده است .
در دهۀ چهارم ، اختلاف بين اين صفات کمتر شده است و به همين شکل ، استعاره هاي خشونت بيشتر.
(, Metaphor and Thought, 2nd ed, New York: Cambridge University Press.