چکیده:
حیوانات با توجه به اینکه در زندگی سنّتی و روستایی نقش بسیار پررنگی دارند، به همانگ ونه در زبان و ادبیات آن ها نیز حضور دارند. از میان انواع ادب عامیانه، جانوران بیشتر در ضرب المثلها بازتاب دارند، بسیاری از رفتارها و خصوصیات این حیوانات جنبۀ نمادین پیدا کرده است. نمادها از جمله عناصر مهم در روابط اجتماعی و انتقال مفاهیم هستند. در این مقاله به بررسی ویژگیهای نمادین 55 جانور در اصطلاحات و مثَلهای بلوچی پرداخته ایم. این حیوانات شامل حیوانات اهلی (11مورد)، حیوانات وحشی (16مورد)، پرندگان (13مورد)، جانوران دریایی (5 مورد) و حشرات (10 مورد) هستند. تعداد مثلها، اصطلاحات، واژههای مستقل بلوچیِ بهکاررفتۀ مرتبط با موضوع مقاله، به 290 مورد می رسد. هدف اصلی از این بررسی، نمایش چگونگی کارکرد نمادهای جانوران در اَمثال بلوچی است. بعضی از این نمادها قابل تطبیق با موارد مشابه در زبان و ادبیات فارسی است. این پژوهش برای نخستین بار است که با این عنوان و درونمایه در امثال بلوچی صورت میگیرد. در این تحقیق، از روش تحلیلی بهره برده شده است و برای گردآوری اَمثال، از شیوۀ تحقیق میدانی استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
بعضی از نمادهای بهکار رفته در مثلهایی که در اینجا ذکر شد با فارسی مشترک و بیشتر آنها ویژۀ فرهنگ و زبان بلوچی است؛ به عنوان نمونه، شوم بودن برای جغد مشترک است، اما بیحیایی و اخموبودن دو نماد دیگر همین پرنده است که در زبان بلوچی، به کار میروند.
خر در بلوچی نماد چند ویژگی است: 1- کسی است که دوراندیش نیست «هرچار har-čār» آنکه نگاه و دیدش مانند نگاه الاغ است که هنگام راه رفتن جلوی پای خود را نگاه میکند و مجازا یعنی دوراندیش نیست.
در ضربالمثلهای بلوچی این حیوان دارای چند نماد است: 1- نشانۀ کسی است که با دست خود، خود را به مهلکه میاندازد مثل: سیهپس که کارچ لوتیت زمین پشکاندیت syahpas ke kārč lōţ-it zamin a peškāŋđ-it بز با دست و پا زدن و جابهجا کردن خاک با دست خود کارد را پیدا میکند.
سار در بلوچی، به نوعی از پرندۀ سار «گولو gōlō» میگویند که در راه رفتن مانند کلاغ میپرد و نماد کسی است که با تقلید کورکورانه، داشتههای خود را نیز از دست میدهد.
این حیوان در فرهنگ بلوچی نماد موارد زیر است: 1- نماد دوراندیشی و عاقبتنگری مثل: هر مبو سرمب مچار هشتر ببو دور بچار har ma-baw sromb a ma-čār hošter be-baw dūr a be-čār مانند الاغ نباش که با راه رفتن به سمهای خود مینگرد، شتر باش که دور نگاه میکند.