چکیده:
در پژوهش حاضر که حاصل از طرح بررسی و بازنگری باستانشناسی دشت مریوان است، شواهد جالبی از آثار هزاره چهارم قبلازمیلاد (مسسنگی جدید) مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت. پژوهش حاضر با توجه به گاهنگاری ارائهشده برای شمال بینالنهرین و تطابق آن با گاهنگاری ارائهشده در گودینتپه انجام شده و دورهبندیهای ارائهشده براساس تطابق شواهد سفالی با این دو حوزه فرهنگی ارائه شده است. دوره مسسنگی جدید براساس گاهنگاری شمال بینالنهرین با واژه Late Chalcolithic و با نام اختصاری LC مشخص شده است که به پنج مرحله از LC1 تا LC5 طبقهبندی شده است. LC1 قدیمیترین مرحله آن است که شاخص آن سفالهای منقوشی است که طبق گاهنگاری گودین شامل مرحله گودین IX یا سنت سفالی سهگابی است و مرحله LC5، جدیدترین مرحله آن است که با مرحله گودین VI 1 یا فرهنگ سفالی اوروک جدید مشخص شده است. نکته جالب اینکه هیچ اثری از یکی از مراحل اوایل این دوره (گودین LC2-VII/VI3) مورد شناسایی قرار نگرفت و بیشتر محوطهها مربوط به اواسط این دوره (گودین LC3, 4-VI2) هستند. هرچند که بازه زمانی پیشنهادی ما برای این دوره در مریوان تقریبا با بازه زمانی پیشنهادی برای دوره اوروک میانی برابر است، ولی شواهدی دال بر اوروکی بودن این آثار در بررسی بهدست نیامد (بهجز یک محوطه) و تفسیر ما از این آثار، استقرارهای کوچک و منطقهای یکجانشین دوره مسسنگی جدید هستند. تنها در اواخر این هزاره است که شاهد تاثیرات واقعی فرهنگی بینالنهرینی در منطقه هستیم که نمونه بارز آن تپه رهشه (Rasha) است که نمونههای جالبی از سفالهای لبهواریخته نوع اوروک جدید از آن بهدست آمده است. با نگاهی به ابعاد و اندازه این تپه میتوان این فرض را محتمل دانست که این محوطه همزمان با دوره اوروک در بینالنهرین نقش یک استقرار مرکزی در دشت مریوان را ایفا کرده و مابقی محوطههای هزاره چهارم قبلازمیلاد در دشت مریوان غالبا استقرارهای کوچک این دوره بودهاند.
خلاصه ماشینی:
این درحالی است که بهدلیل موقعیت ویژۀ جغرافیایی مریوان و نزدیکی آن به منطقۀ فرهنگی شمال بینالنهرین و نیز قرار گرفتن در مسیر یکی از مهمترین گذرگاههای ارتباطی غرب ایران میتواند نقش مهمی در مطالعات باستانشناسی هزارۀ چهارم قبلازمیلاد غرب ایران ایفا کند.
البته در این میان محوطهای با نام تپه رهشه در داخل محدودۀ شهری امروزی مریوان مورد بررسی قرار گرفت که هم از نظر ابعاد و اندازه و هم شواهد سفالی متفاوت از سایر محوطههای بررسیشده بود.
روش تحقیق این پژوهش با تکیه بر پژوهش میدانی و براساس یافتههای حاصل از برنامۀ بررسی و شناسایی دشت مریوان که با شمارۀ مجوز 97102520 در مورخ 24/5/1397 از پژوهشگاه میراثفرهنگی و با حمایت مالی پژوهشکدۀ کردستانشناسی دانشگاه کردستان، بهسرپرستی مرتضی زمانی صادر شده و همچنین بر پایۀ اطلاعات منتشرشده از پژوهشهای گذشته و اخیر محققان، به چگونگی وضعیت گاهنگاری منطقهای مابین دو حوزۀ اصلی شمالغرب و زاگرسمرکزی و ارتباطات موجود آن با شمال بینالنهرین و بحث در رابطه با دورۀ مسسنگی جدید در این مناطق اقدام شده است.
این تپه برای اولینبار در بررسیهای هیئت دانشگاه بوعلیسینای همدان مورد بررسی قرار گرفت و دورۀ پیشنهادی برای آن را دوران تاریخی و دورۀ مسسنگی جدید، اما با سفال دالما عنوان کردهاند (محمدیفر و مترجم، 1381: 80)، درحالیکه سفال دالمایی متعلق به دورۀ مسسنگی میانی است.
البته لازم به ذکر است که بحث و جدلهای زیادی برسر نوع کاربری سازۀ بیضویشکل گودین وجود دارد (Weiss & Young, 1975, Matthews, 2006, Rothman & Badler, 2011) و ما امیدواریم که با مطالعات و کاوشهای آتی در تپه رهشه مریوان نیز شاهد این بحث و جدلها باشیم.