چکیده:
کاربردشناسی زبان، یکی از دانشهای بینرشتهای است که هدف آن، تأمل و دقت در سازوکار رابطۀ ساختار و عناصر سازندۀیک متن برای درک بهتر چگونگی روند تکوین معنی و معانی نهفته در آن است. مکالمه و گفتوگو یکی از عناصر سازندۀ هر متن روایی است که در ایجاد و انتقال معنی متن نقش محوری دارد؛ ازاینرو در این پژوهش مکالمههای روایتیوسف(ع) در قرآن براساس نظریۀ قواعد مکالمۀ گرایس به روش توصیفیتحلیلی بررسی شده است تا به این پرسشها پاسخ داده شود که در این روایت نحوۀ کاربرد و تخطی از اصول تعاون چگونه بوده است و اینکه این تخطیها چه تأثیری در شکلگیری معنای این روایت دارند. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد در 84 آیۀ متضمن عنصر گفتگو در این روایت، 71 نمونه نقض و تخطی از قواعد مکالمه ازسوییکیا هر دو طرف مکالمه دیده میشود. بیشترین تخطی در اصل کمیت با 34 نمونه و سپس در اصول کیفیت با 17 نمونه، ارتباط و شیوه با 8 نمونه است. همچنین مشخص شد بخش اعظم بار معنایی این روایت و تصویر ذهنی حاصل از شخصیتهای اصلی آن در نظر خواننده وابسته به تکرار عامدانۀ نقض قواعد مکالمه با انگیزههای خاص در حینگفتگوها است.
خلاصه ماشینی:
مکالمه و گفتوگو یکی از عناصر سازندۀ هر متن روایی است که در ایجاد و انتقال معنی متن نقش محوری دارد؛ ازاینرو در این پژوهش مکالمههای روایت یوسف(ع) در قرآن براساس نظریۀ قواعد مکالمۀ گرایس به روش توصیفیتحلیلی بررسی شده است تا به این پرسشها پاسخ داده شود که در این روایت نحوۀ کاربرد و تخطی از اصول تعاون چگونه بوده است و اینکه این تخطیها چه تأثیری در شکلگیری معنای این روایت دارند.
ب) در گفتوگوی برادران یوسف و یعقوب(ع) نیز، یعقوب طبق اصل کمیت و کیفیت که دادن اطلاعات لازم و رعایت صداقت در گفتگو است، باید صریح و روشن به پسرانش توضیح میداد که چون از حسادت و کینۀ آنها نسبت به یوسف باخبر و بیمناک است، حاضر نیست او را با خود ببرند؛ ولی بهجای دادن پاسخ منفی صریح و بیان بیاعتمادیش نسبت به برادران، برای رعایت ادب و حفظ احترام متقابل و ممانعت از حسادت بیشتر برادران، با نقض قاعدۀ کمیت و کیفیت خیلی مختصر و حتی بهطور کنایی میگوید که موافق رفتن یوسف همراه برادران نیست و دلیل آن را دلتنگی از دوری یوسف و ترس از دریدهشدن او با گرگ بیان میکند؛ حال آنکه اینها دلیل واقعی مخالفتش نیست.
در دومین گفتوگو عزیز از خوابگزاران دربار میخواهد رویایش را تعبیر کند و با گفتن «إنْ کُنْتُمْ لِلرُّءْیَا تَعْبُرُونَ» (یوسف:43) اصول کمیت و کیفیت را نقض میکند؛ زیرا خود معبران و عزیز میدانند که کار آنها تعبیرکردن خواب است؛ اما عزیز برای تمسخر و طعنهزدن و حتی تهدیدکردن آنها به اینکه باید پاسخ قانعکنندهای به او بدهند، این جمله را گفته است.