چکیده:
نخستین فصل بررسی های باستان شناسی دشت مریوان توسط دانشگاه بوعلی همدان منجر به شناسایی آثار و محوطه های پیش ازتاریخ زیادی از دوره های پارینه سنگی میانی، فراپارینه سنگی، نوسنگی بی سفال و مس سنگی میانی گردید. نکته جالب درمورد توالی آثار شناسایی شده بررسی های مذکور، وجود یک وقفه نسبتا طولانی بین محوطه های دوره نوسنگی قدیم تا دوره مس سنگی میانی است. خوشبختانه در بررسی های اخیر انجام گرفته توسط نگارندگان که با مجوز شماره 97102520 از سوی پژوهشگاه میراث فرهنگی انجام شد1، محوطه ایی با نام تپه قاله زیوا در مریوان شناسایی گردید. این تپه در غرب ایران، استان کردستان و در شهرستان مریوان به شکل یک برجستگی کوچک در 1500 متری جنوب غربی روستای شارانی، بخش مرکزی شهرستان مریوان و در میان یک دشت میان کوهی، مجاورت چشمه ای در 100متری شرق جاده آسفالته روستای شارانی واقع شده است. این تپه شواهد جالبی از سفال های دوره نوسنگی جدید؟ و مس سنگی قدیم (سفال جی) و میانی را دربر دارد. پیدا شدن این گونه های سفالی در دشت مریوان می تواند بسیار موردتوجه بوده و مریوان نیز به مناطق تحت تاثیر این فرهنگ سفالی اضافه گردد. همچنین به دست آمدن چند قطعه سفال شبیه به سفال های گونه سراب جدید و متعلق به دوره نوسنگی جدید؟ و نیز سفال های دالمایی مربوط به فاز اولیه مس سنگی میانی نشان از توالی کامل این محوطه از اواخر هزاره ششم و اوایل هزاره پنجم ق. م. است که آن را به مناسب ترین گزینه برای پر کردن وقفه فرهنگی توالی اواخر دوره نوسنگی و اوایل مس سنگی دشت مریوان تبدیل کرده است. بنابراین آن گونه که از شواهد سفالی مشخص است، تپه قاله زیوا ازجمله تپه های پیش ازتاریخ نه تنها مریوان، بلکه کل منطقه است که شواهد هر سه دوره نوسنگی جدید؟، مس سنگی قدیم و فاز ابتدایی دوره مس سنگی میانی را دارا است و لایه نگاری آن می تواند بسیاری از ابهامات گاه نگاری اواخر دوره نوسنگی و اوایل مس سنگی منطقه را پاسخگو باشد.
خلاصه ماشینی:
چکیده نخستین فصل بررسیهای باستانشناسی دشت مریوان توسط دانشگاه بوعلی همدان منجر به شناسایی آثار و محوطههای پیشازتاریخ زیادی از دورههای پارینهسنگی میانی، فراپارینهسنگی، نوسنگی بیسفال و مسسنگی میانی گردید.
همچنین بهدست آمدن چند قطعه سفال شبیه به سفالهای گونۀ سراب جدید و متعلق به دورۀ نوسنگی جدید؟ و نیز سفالهای دالمایی مربوط به فاز اولیۀ مسسنگی میانی نشان از توالی کامل این محوطه از اواخر هزارۀ ششم و اوایل هزارۀ پنجم ق.
خوشبختانه با شناسایی دو محوطه از دورۀ نوسنگی در دشت مریوان (محمدیفر و مترجم، 1394؛ محمدیفر و مترجم، 1382) و یا آثار بهدستآمده از کاوشهای تپه قشلاق بیجار (مترجم و شریفی، 1397) مطالعات دورۀ نوسنگی این منطقه از غرب ایران نیز از وضعیت گنگ و ناشناختۀ گذشته خارج شده و اطلاعات اولیهای از دورۀ نوسنگی این مناطق نیز منتشر شده است.
پرسش و فرضیه: پرسش اصلی که در مطالعات این دوره در دشت مریوان پیش میآید این است که استقرارهای دشت بعد از دورۀ نوسنگی بیسفال چه وضعیتی را دارا هستند؟ چرا هیچ استقراری از دورۀ نوسنگی باسفال و دورۀ مسسنگی قدیم شناسایی نشده است؟ خوشبختانه بهدستآمدن سفالهای نوع جی و چند قطعه سفال شبیه به سفالهای گونۀ سراب جدید از تپۀ قالهزیوا در منطقۀ مریوان تا حدی میتواند پاسخ پرسشهای ذکرشده را بدهد.
این گونۀ سفالی، شاخۀ محلی و شرقی فرهنگ حلف دانسته شده (Matthews, 2000) و دامنۀ پراکنش آن در غرب ایران بیشتر به مناطق غربی زاگرس مرکزی نظیر دشتهای سرپل ذهاب (علیبیگی، 1394)، ماهیدشت (Levine & McDonald ,1977) و حد نهایی گسترش آن تا مناطقی نظیر صحنه، هرسین (مترجم و محمدیفر، 1381) و بیستون نظیر تپه نازلیان (محمدیقصریان، 1393) است.