چکیده:
از باور فطری به خدا، تقریرها و تفسیرهای متعددی ارائه شده است. یکی از این تقریرها، تفسیر باور فطری به معرفت قلبی است که نه از سنخ علم حضوری و شهودی است و نه از سنخ علم حصولی؛ بلکه معرفتی است که خداوند در جان و قلب انسان به ودیعه گذاشته شده و صنع او میباشد. این تقریر که توسط طرفداران رویکرد تفکیکی ارائه شده است، از لحاظ مبانی، محتوا و روش با ایرادهای مختلفی نظیر تعطیل عقل از شناخت حصولی خداوند، انکار علم حضوری به خدا و نظایر آن مواجه است و درنهایت نمیتواند معیاری برای توجیه باور فطری به خدا ارائه دهد. در مقاله حاضر سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی و با هدف تبیین و بررسی انتقادی این دیدگاه، به ارائه دیدگاه مختار بپردازد. در تقریر مطلوب، باور فطری به خدا به معنای باور قلبی و از سنخ علم حضوری خواهد بود. در علم حضوری به دلیل اینکه علم عین واقع است، خطا در آن راه ندارد و در مقام اثبات و توجیه نیز «خودموجه» میباشد.
خلاصه ماشینی:
این معرفت از ابتدای خلقت انسان به همراه انسان بوده است و از نوع علم حصولی به خداوند یا از نوع گرایش به خداوند نیست؛ به بیان دیگر، معرفت به خداوند، گاهی از طریق افعال و آثار خداوند میباشد که این معرفت را معرفت عقلی نامند؛ زیرا عقل از مصنوع به صانع پی میبرد و گاهی شناخت خداوند بدون استناد به افعال خداوند است، بلکه خود خدا را شهود و ادراک میکنیم و خدا خودش را مستقیما بر قلب ما معرفی کرده و این کار را انجام داده است تا بر اساس عقل و وجدان خودمان این ادراک و معرفت را به دست آوریم و این شهود مثل مشاهده حسی و همچنین شهودی که فلاسفه و عرفا گفتهاند، نیست؛ بلکه فعل خداوند است که خودش را به ما معرفی کرده است و ما هم این شهود را فقط وجدان و درک میکنیم؛ مانند زمانی که از امیرالمؤمنین میپرسند که آیا وقتی نماز میخوانی و عبادت میکنی، خدایت را دیدهای؟ آن حضرت میفرمایند: من خدایی را که نبینم عبادت نمیکنم و این، همان معرفت قلبی است که خدا به امیرالمومنین( داده است و در موقع نماز، آن حضرت متذکر آن معرفت میشوند؛ همچنین این تقریر از آیات و روایاتی استفاده شده است: از جمله آیات، آیه 172 و 173 سوره اعراف است: «و إذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی أنفسهم أ لست بربکم قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامة إنا کنا عن هذا غافلین* أو تقولوا إنما أشرک آباؤنا من قبل و کنا ذریة من بعدهم أ فتهلکنا بما فعل المبطلون: و به خاطر بیاور زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی میدهیم.