چکیده:
اگر چه کلانشهر برای مدیران و برنامهریزان مرزهای مشخص اداری دارد، اما آن چنانکه حوزه نفوذ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کلانشهر فراتر از مرزهای اعتباری آن است، تاثیرات متقابل پیرامون و به عبارتی نزدیکترین حوزه یعنی حریم آن نیز همواره وجود داشته است. بنابراین از زمان شکلگیری کلانشهرها، موضوع حاشیهها و به عبارتی حریم شهرها به واسطه مهاجرت از روستاها یا شهرهای کوچکتر معضل سیاستگذاران، برنامهریزان، دولتها، مدیران شهری و شهروندان کلانشهرها بوده است. شکلگیری مسکنهای غیررسمی، تراکم جمعیت فاقد امکانات مختلف آموزشی، بهداشتی و رفاهی در پیرامون متروپلها از سوی جامعهشناسان همواره به عنوان مرکز تجمع انواع آسیبهای اجتماعی و برای جغرافیدانان تحت عنوان عدم توازن فضایی موضوع نظریهپردازی و مبنای برنامهریزی قرار داشته است. تهران نیز به عنوان کلانشهر اصلی کشور از دهه 40 با مسئله حاشیهنشینان و رشد مساکن غیررسمی در پیرامون و تبدیل روستاهای اطراف به شهر یا رشد جمعیت شهرهای حاشیه خود روبهرو شده که این مسئله با سرعت سرسامآور تا به امروز ادامه داشته است. فشردگی آسیبهای متنوع اجتماعی نظیر روسپیگری،کودکان کار و خیابان، توزیع مواد مخدر، رشد اعتیاد، فقر و عدم دسترسی به مسکن مناسب در حاشیههای تهران، این کلانشهر را با احتمال بروز بحرانهای اجتماعی روبهرو میسازد. حجم، عمق و گستره مشکلات در حاشیه تهران و بیتوجهی به حل مشکلات انباشته در حریم این کلانشهر به تدریج به معضلی لاینحل تبدیل شده است. لذا نادیده گرفتن احساس عدم امنیت ساکنان پایتخت، تغییرات نگرشی و ارزشی ساکنان مناطق و شکلگیری موزائیک فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در شهر برخلاف نظام منطقهبندی و فشردگی و نیز وسعت نابرابریهای فضایی در حاشیه هر روز ناممکنتر میشود. در چنین شرایطی فقدان احساس مسئولیت یا خارج ساختن موضوع حریم از حیطه قانونی بیتردید راهحل مسئله این کلانشهر نخواهد بود. بدون رویکرد انتقادی نسبت به مسائل مبتلابه و اتخاذ جهتگیرهای عدالتخواهانه در برابر گروههای ساکن در حریم تهران و نیز بدون به رسمیت شناختن حقوق شهروندان متقابل ساکن متن و حاشیه این کلانشهر، دستیابی به عدالت فضایی میسر نخواهد بود. این مهم نیازمند تصمیمگیریهای بزرگ و البته دشوار است. پذیرش مدیریت یکپارچه شهری و واگذاری تمامی اختیارات و امکانات دولت به این مدیریت و نیز جلب مشارکت مردم و نهادهای مدنی راهحلی است که سالهاست بدان تاکید میشود. با این همه یادآوری این اصول ضروری است که: روابط اجتماعی کلانشهر و حوزه نفوذ آن، کل یکپارچه و به هم پیوستهای است که بدون عدالت اجتماعی و نگرش مردممدار در مواجهه با شکافهای طبقاتی و بیعدالتیهای فضایی، به رویارویی در عرصه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منتهی خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
نوشتار پيش رو قصد دارد، با شناخت حريم اجتماعي و فرهنگي شهر تهران و تعيين محدوده آن بر اساس مطالعات مستند از دهه ٤٠ شمسي عدالت فضايي بين دو بخش کلانشهر و حريم آن را مشخص سازد و عوامل موثر بر نابرابري فضايي را مشخص سازد و نقش سياست هاي کلان در رشد نابرابري فضايي را ترسيم کند.
به باور وي عوامل متعددي مسئول عدم همبستگي اجتماعي بوگوتا هستند که با توجه به مشابهت آن با تهران به اين موارد اشاره مي شود: جمعيت : اين شهر به مدت طولاني مرکز عمده مهاجرت کلمبيا بوده و رشد سالانه ٥ درصدي جمعيت را در يکصد سال اخير تجربه کرده است .
همچنين بر اساس ارزيابي هاي شهرداري تهران مهمترين مسائل و آسيب هاي اجتماعي شايع در حاشيه هاي تهران اعتياد و توزيع مواد مخدر، کودکان کار و خيابان ، زنان آسيب ديده ، تکدي گري و خشونت خانوادگي بوده است (گزارش اسکان غيررسمي ١٣٨٥) که به ابعاد هريک از اين موارد به تفکيک اشاره مي شود.
ويژگي اعضاي مادون طبقه رشد در فضاهاي آلوده به جرم و جنايت ، زندگي در فضاهايي که از زيرساخت هاي شهري محروم است و جوانان آن به دليل درگيري با مطالبات ناسالم دروني در چرخه تشديدشونده فحشا و جرايم قرار دارند (راغفر، ١٣٩٣: ٨) وضعيت مسکن براي روشن تر شدن ابعاد شکاف طبقاتي در تهران بزرگ قيمت هر مترمربع زمين يا آپارتمان در سال ١٣٩١ مي تواند شاخص قابل قبولي باشد.