چکیده:
یکی از مباحث مهم منطقی که منطقدانان بر سر آن کشمکش دارند، مسئله مهجوریت و بیاعتباری دلالت التزامی در تعاریف است. ابنسینا در آثار گوناگون منطقی خود، مانند اشارات و تنبیهات، شفاء و منطق المشرقیین، این بحث را مطرح کرده است. شارحان ابنسینا و منطقدانان پس از وی، هرکدام تفسیری از این دیدگاه ارائه دادهاند. فخررازی و سهروردی بهعنوان دو ناقد مهم منطق مشایی و سینوی برآنند که دلالت التزام به طور مطلق در علوم مهجور و بیارزش است. سهروردی دلیل آن را عقلی بودن دلالت التزام و فخررازی دلیل آن را اختلاف مردم نسبت به فهم مدلول التزامی دانستهاند؛ اما خواجه نصیر طوسی بر آن است که کلام ابنسینا تنها دلالت بر مهجور بودن دلالت التزام در حدود تام دارد، نه دیگر اقسام تعاریف.
در مقاله پیشرو، به روش عقلی و تحلیلی ـ توصیفی و به هدف روشن ساختن سخن درست در این بحث و تفسیر درست عبارات ابنسینا در آثار سهگانه، مسئله مهجوریت دلالت التزام مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
روشن است که لفظ، تنها برای معنای مطابقی خود وضع شده است، نه برای جزء معنا، بلکه جزء معنا پیرو آن و با عقل فهمیده میشود (فخررازی، 1381، ص20-21؛ 1384، ج1، ص33؛ قطب رازی، بیتا، ص35)؛ ثانیا، دلالت تضمنی و التزامی، نه وضعی صرف هستند و نه عقلی صرف، بلکه هم وضع در آنها نقش دارد و هم عقل؛ یعنی با توجه به وضع لفظ برای معنای مطابقی، ما در ضمن آن به جزء معنا و همچنین در کنار آن به لازم معنا نیز پی میبریم.
او در توضیح مهجوریت دلالت التزام میگوید مراد این است که بهکارگیری لفظ در معنای التزامی بهصورت مجاز، بدون قرینه جایز نیست، ولی با قرینه اشکال ندارد ولی با اینحال منطقدانان در «ما هو» اصطلاح کردهاند که بهکارگیری لفظ در معنای التزامی، حتی با قرینه نیز جایز نیست (قطب رازی، بیتا، ص36-37؛ همو، 1375، ج1، ص72-73).
همچنین نادرستی سخن دیگر قطب رازی نیز روشن میشود که گفته است: مبحث مهجوریت دلالت التزام، تنها در علوم مطرح است، ولی در گفتوگوها، بهکارگیری دلالت التزام اشکالی ندارد (قطب رازی، بیتا، ص35)؛ زیرا بیان شد که دلالت التزام در حد تام بهکار نمیرود ولی دلالت حد ناقص و رسم بر معرف دلالت التزامی است؛ و در این سخن فرقی میان علوم و گفتوگو نیست.
نتیجه سخن درست درباره منظور ابنسینا از مهجوریت دلالت التزام در تعاریف این است که دلالت التزامی، تنها در حدود تام نامعتبر است؛ یعنی چنانچه دلالت التزامی در تعریف بهکار رود، اساسا آن تعریف از حد تام بودن خارج میشود، نه اینکه تعریف حد تام هست ولی اعتبار ندارد.