چکیده:
هرودوت هالیکارناس، تاریخ نگار یونانی، به خاطر اثر معروف خود تاریخ هرودوت توسط محققان و پژوهشگران بسیاری مورد تمجید یا انتقاد واقع شده است. گروهی او را متهم به افسانه سرایی و تحریف واقعیت های تاریخی نموده، و گروه دیگر گزارش های او را تمجید کرده، مبنای تحقیقات خود قرار داده اند. گزارش های هرودوت از آداب و رسوم ایرانیان، با توجه به تاریخ حیات او (425-484 پ.م.) مقارن با دو پادشاه هخامنشی (خشایار شاه و اردشیر یکم) موید فراگیر شدن زرتشتی گری در ایران باستان است. شیوه ای که هرودوت برای تاریخ نگاری خود استفاده کرده، شیوه ای روایی است و احتمال دارد که آنچه وی نگاشته، توسط راوی به غلط به او انتقال داده شده باشد، بدین روی، لازم است تا گزارش های او از جنبه های گوناگون بررسی شود. بنابراین، مقایسه گزارش های هرودوت در این فاصله زمانی، در خصوص آداب و رسوم ایرانیان، از جمله وجود ایزدان گوناگون، «یزش» و نثار قربانی برای ایزدان بر بلندای کوه ها، یزش عناصر طبیعت، به دخمه سپردن مردگان، حضور مغ ها در هنگام اجرای مراسم قربانی، ناپسند بودن دروغ، پاک نگاه داشتن رودخانه ها با آنچه در اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان و دیگر کتب مذهبی زرتشتی آمده است، می تواند راه گشا باشد.
خلاصه ماشینی:
بنابراین، مقایسة گزارشهای هرودوت در این فاصلة زمانی، در خصوص آداب و رسوم ایرانیان، از جمله وجود ایزدان گوناگون، «یزش» و نثار قربانی برای ایزدان بر بلندای کوهها، یزش عناصر طبیعت، به دخمه سپردن مردگان، حضور مغها در هنگام اجرای مراسم قربانی، ناپسند بودن دروغ، پاک نگاه داشتن رودخانهها با آنچه در اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان و دیگر کتب مذهبی زرتشتی آمده است، میتواند راهگشا باشد.
علیرغم مخالفت شدید زرتشت با دیوپرستی تا زمان خشایارشاه، همچنان پرستش دیوها در ایران رواج داشت؛ همچنانکه در کتیبة خشایار در «تخت جمشید» (XPh) در سطرهای 35 تا 41 آمده است: «و در میان این کشورها، جایی بود که قبلا دیوها پرستش کرده میشدند.
این مغایرت نشاندهندة مقایسة خدای خدایان یونان با خدای خدایان ایرانیان است و نامی که او برای خدای خدایان ایران به کار میبرد نه تنها در وندیداد، بلکه در تمام اوستا نیز مورد استفاده قرار نگرفته است.
بنا بر آنچه ذکر شد، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که این گفتة هرودوت نیز درست است؛ زیرا ایرانیان زرتشتی برای آب، رود، چشمه و نهر احترام فراوانی قایل بودند؛ زیرا آب آفریدة «خرداد امشاسپند» است و آلودن این عنصر حیاتبخش، سبب رنجش «امشاسپند» موکل بر آن (خرداد) شده، گناه محسوب میشود.
پس دو نام «زئوس» برای «اهورا مزدا» با یکدیگر مغایرت ندارند و جایگزین کردن این دو نام را نیز نمیتوان به سهلاندیشی، تحریف یا به برداشت نادرست هرودوت از ایران باستان نسبت داد.
بنابراین، آنچه هرودوت نقل کرده، کاملا درست نیست؛ زیرا گورهای یافت شده در کاوشهای باستانشناسی دورة هخامنشی و اشکانیان نشاندهندة آن است که همة ایرانیان (بجز گروه خاصی به سرکردگی مغان) دستکم تا زمان ساسانیان، از دخمه استفاده نمیکردند.