چکیده:
الگوی ارتباطی یاکوبسن، (1896-1982) زبان شناس روسی و نظریه پرداز ادبی، به تحلیل عناصر ارتباطی یعنی زبان، پیام (شعر)، فرستنده (شاعر)، گیرنده (مخاطب و خواننده) می پردازد. برقراری ارتباط بین اثر ادبی و مخاطب همواره دغدغه ی شاعران و نویسندگان آن ها که بر اثر ادبی، « شاعر، اثر ادبی، مخاطب » بی شماری بوده است. تا آن جا که در مثلث توجه و تمرکز بیشتری ورزیده اند از استقبال کمتری برخوردار بوده اند و بالعکس. در این مقاله سعی شده است به تحلیل عناصر ارتباطی ژانر واژانه بر مبنای الگوی ارتباطی یاکوبسن پرداخته و به این پرسش پاسخ داده شود که در مجموع چگونه می توان ژانر واژانه را با الگوی یاکوبسن تطبیق داد و تحلیل کرد؟ به این منظور واژانههایی از افراد مختلف انتخاب و به ارزیابی عناصر ارتباطی پرداخته شده است. طبق نتایج و رهیافت های این پژوهش در این نوع نوشتار، گاهی شاعر بر پیام توجه بیشتری دارد و گاهی بر مخاطب اثر؛ اما چیزی که مشهود است توجه به پیام (شعر) بیشتر از عناصر دیگر است چون درک معنا را برای مخاطب به تاخیر می افکند و او را برای دریافت معنا به تکاپو وا می دارد.ز
خلاصه ماشینی:
از جمله خصوصیات واژانه، ساختار و فرم در آن است؛ بدین ترتیب که هر احساس یا پیامی میتواند فرم و ساختار منحصر به خود را داشته باشد و در این میان متن و چیدمان کلمات نقش به سزایی در ارتباط با مخاطب را بر عهده دارند زیرا نحوهی چیدمان واژگان که معمولا در اثر شهود ادبی، فوران احساسی و یا حتی نتیجهی درک یک امر عقلی و فلسفی است با رمزگان متن ارتباط تنگاتنگی دارد.
(زبانشناسی ساختگرا و شعرشناسی یاکوبسن، لیلا اردبیلی)، (تحلیل کارکردهای ارتباطی در شعر سنایی، آمنه تاک، 1395)، نقشهای ششگانهی زبانی در ادبیات تعلیمی بر یکی از قصاید سنایی، دکتر محمد آهی و مریم فیضی، 1392)، (بررسی دیدگاههای زبانی و ادبی سنایی در چارچوب نظریهی یاکوبسن، علیرضا نبیلو، 1387) و دهها مقالهی دیگر؛ اما تا به حال پژوهشی دربارهی بررسی ژانر واژانه بر مبنای الگوی ارتباطی یاکوبسن و تجزیه و تحلیل این عناصر در متن واژانه منتشر نشده است.
نویسنده با بیان تصویر و اندیشگی متن انزجار خود را از این رفتار نابهسامان ابراز میدارد، هر چند خود در مرکز پیام نیست و این پیام غیرمستقیم به مخاطب انتقال مییابد؛ بنابراین میتوان گفت کارکرد عاطفی در واژانه نسبت به دیگر انواع کارکردهای زبان در سطح پایینتری قرار دارد و یا در نمونهی زیر: «زندگی یک شاعر» باران: قطره قطره □ □ شراب: جرعه جرعه □ □ زن: بوسه بوسه.