خلاصه ماشینی:
"موضوعات کم ارزش و بیاهمیت به محور مناظرات و مشاجرات بین آنان تبدیل گشته و آتش اختلاف و کینه شعلهور شده بود، به گونهای که پارهای از آنان برای دستیابی به هدف خود در تخریب شخصیت دیگران، گاه به شیوههای غیراخلاقی نظیر دروغگویی و حدیثسازی نیز روی ____________________________________________ وایت لقب نباشد بلکه وصف عامی باشد که بر همه ائمه دلالت میکند و یا آنکه در سند، تصحیف به وجود آمده، ناسخان به اجتهاد خود تعبیر الرضا را افزودهاند و روایت از ابوالحسن الثالث است و یا ابوالحسن ابن الرضا بوده، که باز هم بر امام هادی اطلاق میشد؛ چون ابن الرضا(ع) بر فرزندان با واسطه امام رضا(ع) نیز اطلاق میشد.
اینکه در این دو حدیث، حجیت سخن امام پیشین تا حصول علم و اطلاع به سخن امام بعدی پذیرفته شده و پس از آگاهی از سخن امام بعدی به آن سخن ارجاع داده شده، به خاطر آن است که معمولا امامان با توجه به شرایط و اوضاع روز سخن میگفتند و با تبدیل آن شرایط سخن جدیدی ارائه میکردند و این امر، گاه موجب میشد تا پیروان آنان در سر دو راهی و تردید قرار گیرند و زمینه لازم برای اختلاف بوجود آید.
شاید این اختلاف و درگیری در ایران آن روز -که از سویی تحت تأثیر عقلگرایی شدید کوفه و بصره قرار داشت(21)و تنها راه ارتباطی آن با حجاز از همین مسیر بود و از سوی دیگر امکان دسترسی آنان به مدینه چندان آسان نبود فزونتر بود و در ری -که مرکز درگیری فکری و اعتقادی بین گرایشهای گوناگون فقهی بین شیعیان و سنیان و نیز در بین خود سنیان بود و گاه این درگیریها به جنگ و جدال و خونریزی کشانده شد شدیدتر بود(22) و در واقع، رسالت حضرت عبدالعظیم به زدودن این اختلاف نظرها در حوزه مزبور بازمیگشت."