چکیده:
صفویان از زاویههای مختلف در تاریخ تحولات سیاسی ایران دارای اهمیت هستند. در میان همه موضوعات مربوط به تاسیس و تثبیت دولت صفوی، چرخش گفتمانی متاخر بر تشکیل این دولت در ایران اهمیت زیادی دارد. این چرخش گفتمانی به یکباره شکل نگرفت و مجموعهای از زمینهها و نیز اقدامات پادشاهان صفوی در صورتبندی و تثبیت گفتمان سیاسی و هویتی این حکومت نقش داشت. سوال این مقاله این است که دولت صفوی برای تثبیت گفتمان خود کدام راهبردها را به کار بست؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد صفویان برای استیلای گفتمان خود از دو چهره انضباطی(ماکروفیزیک) و نیز چهره خرد قدرت (میکروفیزیک) بهره گرفتند و به تدریج، قدرت دولت صفویان از ماهیت کاملا سخت و مادی فاصله گرفته و جنبه فرهنگی، معنوی و نرم بیشتر مورد توجه آنان قرار گرفت. از میان شاهان صفوی، شاه اسماعیل را باید نماینده چهره سخت قدرت و شاهطهماسب را باید مبدع استفاده از چهره نرم قدرت برای تثبیت گفتمان سیاسی صفویه دانست. روش این پژوهش تحلیل گفتمان است.
The hegemonic strategies of the Safavid discourse: the genealogy of the face of power in the era of Shah Isma'il I and Shah Tahmasb I The Safavid dynasty seems to have held a very important position in the history of political developments in Iran. Among all the factors contributing to the establishment and consolidation of the Safavid government، the recent shift in discurse tends to be of great significance. This discursive turnaround، however، did not take place overnight; rather، a number of background factors and some measures taken by the Safavid kings helped the formation and consolidation of this political discourse and the identity of the Safavid government. Using a discourse analysis method، the present study investigated the strategies the Safavid government adopted to stabilize and institutionalize its discourse. To bring home their discourse، the research findings revealed، the Safavids took advantage from both a disciplinary stance (macrophysics) and the small side of power (microphysics). Then they gradually chose to stay away from the hard and material power and assumed cultural، spiritual and soft hegemony. It was also found that from among the Safavid kings، Shah Isma’il represented the hard face of the power and Shah Tahmaseb was credited with being the first to use the soft face of power for the stabilization of their political discourse. Key words: Safavid، political discourse، Micro power، Macro power، Hegemony.
خلاصه ماشینی:
اساس این تغییرات نیز به همان چهره نرم قدرت صفویان است که به رسمی کردن مذهب شیعه توسط شاه اسماعیل مربوط میشد.
برخی از پادشاهان سلسله ی صفوی ـ همچون شاه عباس که ارادت قلبی زیادی به ائمه داشت یا شاه طهماسب که یک متشرع دقیق مذهبی بود ـ از تمایلات شخصی خود نیز الهام میگرفتند و برای انتشار چهره خرد قدرت گفتمان صفوی بهره گرفت .
نیاز به اینکه رکن اصلی گفتمان هویتی صفویه یعنی تشیع ، در لایه های درونیتر مردم و اجتماع رسوخ یابد، گفتمانی در دسترس شود و به دنبال آن ، مشروعیت نظام نیز بالاتر رود، باعث شد تا شاه طهماسب با توجه کمتر به حربه ی زور و ارعاب ، راهبرد مهمی را کلید بزند که اتخاذ آن را میتوان یکی از تأثیرگذارترین اتفاقات طول تاریخ ایران محسوب کرد.
این نظم گفتمانی در دوره شاه طهماسب به خوبی گسترش یافت ؛ اما نظمی که دو پادشاه نخست صفوی با کمک دو چهره قدرت ایجاد کرده بودند، نزدیک بود که در زمان دو پادشاه بعدی صفویان - یعنی شاه اسماعیل دوم و سلطان محمد خدابنده - ویران شود.
هرچند نزدیک بود این موفقیت ها به یأس بدل شود؛ اما بنیان های که با چهره سخت و قدرت پشت گفتمان برای شکل گیری اولین حکومت ملی در دوره شاه اسماعیل اول ایجاد شد، با اقدامات مبتنی بر چهره نرم قدرت در دوره شاه طهماسب اول تلفیق شد و گفتمان هویتی نظام صفوی به منزلت گفتمان مسلط ارتقاء یافت .