چکیده:
عصر تیمور، دوره فتح و تکوین امپراتوری بود و اشرافیت نظامی سهم بیشتری در ساختار قدرت داشتند. در عهد فرمانروایی شاهرخ، نوعی دگرگونی ساختاری در ماهیت و نحوه اعمال قدرت به وقوع پیوست که میتوان آن را گذر امپراتوری تیموری از قدرتی با گفتمان غالب نظامی به قدرتی با ساختار مدنی ـ نظامی قلمداد کرد. در این عهد، شاید برای نخستین بار در تاریخ ایران، امرا و عناصر نظامی با پرداختن به فعالیتهای اداری و اجرایی، از کارکردهای صرف نظامی و مواضع همیشگی اهل شمشیر، فاصله گرفتند. در همین جهت، نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، ضمن تاملی بر ساختار اداری عصر تیموریان و اهتمام به نزاع میان اهل قلم و اهل شمشیر، این پرسش اصلی را مورد واکاوی قرار میدهد که دگرگونی ساختار سیاسی و نهادینه شدن قدرت تیموریان در عصر شاهرخ بر جایگاه و کارکرد امرای نظامی این عهد چه تاثیری داشت؟ دستاورد پژوهش حاکی از این است که در پرتو شخصیت واقعگرا و نهادینگی قدرت در عصر شاهرخ، ساختار اداری تقویت شد، به نحوی که برخی از امیران به امور دیوانی روی آوردند و تجربه سیاسی جدیدی را در تاریخ این عصر رقم زدند.
Timur’s period was the time of the conquest and evolution of the empire during which a military aristocracy played the most salient role in the structure of power. In Shahrokh’s era، a kind of structural transformation occurred in the nature and manner of the exertion of power that could be considered as the symbol of passing the Timurid empire from a military-dominated discourse to a military-civil structure. In this era، it seems that، for the first time throughout Iran’s history، the governors and military elements had distanced from the merely military functions and permanent stances of the men of the sword by engaging themselves in administrative and executive activities. The Present Study employed a descriptive analytic method. It not only ponders on the administrative structure of the Timurid period، and effort to a conflict between the literati and the men of the sword but also addresses the major question of what the effects of the transformation of the political structure and the institutionalization of the Timurid power in Shahrokh’s period on the function and stance of the military governors of this period were. The results of the research reports that in the light of the realistic personality of Shahrokh’s and the institutionalization of power in this period، the administrative structure was improved so that some governors paid attention to executive affairs and created a new political experience in Iran’s middle period.
خلاصه ماشینی:
نکته مهم در دگرگونی ساختار امپراتوری تیموریان درحد فاصل دوران تیمور تا آخر عهد شاهرخ ، کارکرد متفاوت بخشی از اشرافیت نظامی است که برخلاف ادوار قبلی تاریخ ایران و به خصوص عهد ایلخانان ، به فعالیت های دیوانی روی میآورند و تجربه متفاوتی از خود به جای میگذارند.
نظر به برتری ساختار نظامی در الوس جغتای و آمریت اشرافیت نظامی در این الوس ، مرکز ثقل قدرت تیمور در ماوراءالنهر قرار داشت و امیران جغتایی نفوذ زیادی در حکومت وی داشتند؛ اما در عهد شاهرخ برتری سیاسی از آن خراسان شد و نفوذ دیوانسالاران فزونی گرفت .
به هرحال شاهرخ اگرچه در آغاز سعی کرد با این گروه با مسالمت برخورد کرده و تا حد امکان آن ها را از تقابل برحذر دارد و دقیقا همان کاری را بکند که پدرش تیمور در سال های آغازین حکومتش با اشراف الوس انجام میداد؛ اما با گسترش و تحکیم قدرتش به تدریج تصمیم گرفت گروهی از افراد کم نام و نشان جغتایی را به عنوان افراد مورد اعتماد شناسایی کرده و از آنان در مناصب مهم استفاده نماید.
علاوه بر این تداوم موقعیت امیران نظامی که به علت فقدان جنگ های دائمی و لشکرکشیهای پردامنه ی عهد تیمور برای کسب تجربه و مهارت لازم ، جایگاه پدران خویش را بدست میآوردند، اما فاقد کارآمدی متناسب با منصب خویش بودند باعث ضعف تدریجی توان نظامی آن ها و توجه بیش تر به امور دیوانی حکومت گردید.