چکیده:
ایران زمین مفهومی آرمانی است که در گذار فراز و نشیبهای تاریخ جغرافیایی و حتی افول قدرت سیاسی، خود را در حوزه های فرهنگ و تمدن، سرزمین و جغرافیا، سیاست و فرمانروایی، تداوم بخشیده و در خاطره جمعی ایرانیان ماندگار ساخته است.ریشه نام ایران در معرفی سرزمین سکونت آریاییهای مهاجر و یا اقوامی از این نژاد را میتوان در زبانهای اوستایی و پارسی باستان و با واژه هایی از پیشوند «ایر» یا «آریا» یافت. با فروپاشی امپراطوری ساسانی نام ایران تا دو سده و اندی سال از اصطلاحات سیاسی فراموش شده و اعراب در قلمرو سرزمینهای خلافت اسلامی از اصطلاح فارس استفاده میکردند. با روی کار آمدن دولتهای بومی در خراسان (ایران خاوری) مانند صفاریان، طاهریان، و آل بویه آهسته آهسته رستاخیز ایران زمین در مفهوم سیاسی آن آغاز شد. در دوره سامانیان نام ایران بر گستره دولت سامانی اطلاق و دیگر بر گستره باختری آن اطلاق نمیگردید. با فتح کامل ایران توسط هولاکوخان، نوه چنگیزخان مغول، حکومت ایلخانی در ایران که متصرفات آن تا حدود زیادی با قلمرو ایران باستان منطبق بود، حکمرانی بر سرزمینی که خود را ملک دار آن میپنداشت، بدون دریافت مالیات ممکن نمیدانست؛ بنابراین زمینه نفوذ عناصر ایرانی برای اداره امور مملکتی که از نخبگان فرهنگی و با سابقه دیوانی بودند، فراهم آمد. این فرصتی برای اندیشه ورزان فرهنگی و سیاسی ایرانی بود که خاطره ایران زمین را در یکپارچگی سیاسی و استقلال قلمرو سلاطین ایلخانی بازآفرینی نمایند.
خلاصه ماشینی:
با هجوم اعراب و قرار گرفتن ایران در قلمرو خلافت اسلامی که منجر به ناپدید شدن عرصه کشورداری ایرانی از نقشه سیاسی آن روزگار شد؛ اما خاطره ایرانزمین در اندیشه ایرانیان باقی ماند.
با نگاه به تاریخ جغرافیایی ایران و ماندگاری مفهوم ایرانزمین به شکل واقعیت عینی در دوره پیش از اسلام، این مفهوم اما با استیلای اعراب با وجه فرهنگی و جغرافیای مجازی و به شکل خاطره نمادین ایرانیان در سلسله نیمهمستقل ایرانی و ترکی باقی ماند.
این مقاله بر آن است که با مطالعه اسنادی و تحلیلی پیشینهشناسی نام ایران، سیر تطور مفهوم فرهنگی و جغرافیایی و سیاسی ایرانزمین در دورههای مختلف تاریخ اجتماعی و جغرافیایی آن از ساسانیان تا ایلخانیان نشان دهد.
مفهوم ایران در عصر ساسانیان ریشه نام ایران در معرفی سرزمین سکونت آریاییهای مهاجر و یا اقوامی از این نژاد را میتوان در زبانهای اوستایی و پارسی باستان و با واژههایی از پیشوند «ایر» یا «آریا» مانند ایریانا، ایرانویج، ایریو و آریانا یافت.
زبان فارسی عامل مهمی بود که علارغم تغییر کتابت آن به الفبای عربی، اما همچنان به همت اهل قلم و فرهنگ پاسداشته شد؛ تا تاریخ و بسیاری از داستانهای اساطیری در یادها ماندند، بسیاری از آداب و رسوم کهن ادامه یافتند، مفهوم سرزمینی ایران بقا یافت و به طور کلی هویت فرهنگی ایرانی به حیات خود ادامه داد (همان: 80).
مفهوم ایران در عصر سامانیان تا حمله مغول پیشدرآمد رونق فرهنگ ایرانی برای دوره سامانیان، پاسداشت زبان فارسی با جنبشهایی مانند شعوبیه، مبارزات استقلالخواهانه و برپایی حکومتهای نیمه مستقل طاهریان، صفاریان، آلبویه و زیاریان بود.