چکیده:
در این تحقیق به بررسی فلسفی مساله فرصت طلبی مدیریتی و تشریح پارادوکس مدیر اجرایی فرصت طلب در
زمانی که مدیرعامل را بتوان "مجرم آینده" درنظر گرفتء پرداخته می شود. همچنین بررسی خواهد شد که
مکانیزم های حاکمیتی تا چه اندازه در جلوگیری از فرصت طلبی مدیریتی به ویژه از طریق بسته های جبران
خدمات "هویج های مالی " سهم دارند. سپس» دیدگاه الیور ویلیامسون در زمینه فرصت طلبی تجزیه و تحلیل
خواهد شد.ء زیر تئوری وی شیوه تعریف فرصت طلبی مدیریتی در تئوری های نمایندگی را تا حد زیادی تحت
تاثیر قرار داده است. در ادامه شکاف موجود در بررسی سه نوع اصلی فرصت طلبی (خودگرای اسمیتی، خودگرای
هابزی و خودگرای ماکیاولی) بررسی گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که خودگرای اسمیتی تلاش می
کنند به تعادلی میان منافع شخصی و شفقت و دلسوزی دست یابد. درحالی که خودگرای هابزی توسط منافع
شخصی، قدرت طلبی و گرایش به احتیاط برانگیخته می شود. خودگرای ماکیاولی همواره در جستجوی قدرت و
ایجاد ترس در پیروان است. در واقع اگر مدیرعامل به شیوه خودگرای اسمیتی, هابزی یا ماکیاولی عمل کند.
ساختارها و مکانیزم های حاکمیتی که باید طراحی و اجرا شوند می توانند کاملا متفاوت باشند. گرایش مدیر
اجرایی ارشد به ارتکاب جرایم مالی ممکن است در هریک از این حالت ها متفاوت باشد» ریسک کم (خودگرای
اسمیتی)» ریسک متوسط (خودگرای هابزی) یا ریسک زیاد (خودگرای ماکیاولی). فلسفه اسمیتء هابز و ماکیاولی
به این دلیل انتخاب شده است که تئوری نمایندگی گاهی اوقات هنگام تعریف مفهوم فرصت طلبی» به این فلسفه
اشاره کرده است. مفاهیم فلسفی دیگری را نیز می توان تجزیه و تحلیل کرد تا مشخص شود این مفاهیم فلسفی تا
چه اندازه به سوی فرصت طلبی راهگشا هستند (برای مثال اسپینوزا).
خلاصه ماشینی:
تئوری نمایندگی و جرایم مالی دکتر حسن همتی استادیارحسابداری و عضوهیات علمی موسسه آموزش عالی پرندک محمدعلی دهستانی دانشجوی دکتری حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزد، گروه حسابداری، یزد علی فاضل یزدی © دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزد، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، یزد (تاریخ دریافت: 12 اسفند ۱۳۹6؛ تاریخ پذیرش: 23 خرداد 1397) در این تحقیق به بررسی فلسفی مسأله فرصت طلبی مدیریتی و تشریح پارادوکس مدیر اجرایی فرصت طلب در زمانی که مدیرعامل را بتوان "مجرم آینده" درنظر گرفت، پرداخته می شود.
به دلیل عدم تقارن اطلاعاتی میان کارفرما و کارگزار، سازمان ها باید دامنه افشای مالی و غیرمالی خود به سهامداران را گسترش و فرصت های مدیران اجرایی برای ترویج منافع شخصی را کاهش دهند ]6[.
مکانیزم های حاکمیتی برای نظارت بر رفتار و تصمیمات مدیران اجرایی و جلوگیری از فرصت طلبی مدیریتی مورد استفاده قرار گرفته اند.
پارادوکس مدیر اجرایی فرصت طلب این اعتقاد را تقویت می کند که هزینه های نمایندگی همواره موجه است ]12[.
(2008), “Agency costs and corporate governance mechanisms: evidence for UK Firms”, International Journal of Managerial Finance, Vol. 4 No. 1, pp.
H. (1976), “Theory of the firm: managerial behavior, agency costs and ownership structure”, Journal of Financial Economics, Vol. 3 No. 4, pp.
(2004), “The impact of changing corporate governance norms on economic crime”, Journal of Financial Crime, Vol. 11 No. 4, pp.
(2013), “CEO duality and agency cost: evidence from Bangladesh”, Journal of Management & Governance, Vol. 17 No. 4, pp.