چکیده:
مقاله حاضرتلاشی است کیفی برای تحلیل جامعهشناختی عوامل زمینهساز، علی و مداخلهگر برسازنده و نیز راهبردها و پیامدهای خواسته و ناخواسته مرتبط با پدیده و دال مرکزی مقاله یعنی "توسعه ناپایدار و بدقواره مناطق مرزی غرب کشور". روش مقاله کیفی بوده و از فن مصاحبه فردی و گروهی با مرزنشینان به عنوان کنشگران اصلی، نخبگان و برخی کارگزاران محلی توسعه، برای گردآوری دادهها استفاده شده، برای تحلیل دادهها نیز، از روش نظریه زمینهای استفاده شده است. یافته ها نشان می دهدکه عوامل برسازنده پدیده "ناپایداری و بدقوارگی" توسعه در مناطق مرزی غرب کشور را میتوان "ناپایداری معیشت مرزنشینان" دانست. کولبری و مسائل مرتبط با آن، تنها بخشی از نمود ظاهری معیشت ناپایدار مرزنشینان است. این امر در موارد دیگری نیز خود را نشان می دهد: نرخ ترک تحصیل فرزندان، مهاجرت درون و بروناستانی، شیوع نمونه هایی از مبادلات و معاملات تجاری ریسکی در جامعه مورد مطالعه پیامدهای مختلف شرایط ناپایدار توسعه در مناطق مرزی مورد مطالعه، مقوم یکدیگر بودهاند، چنانچه ناپایداری معیشت، ارتباط مستقیمی با گسترش فقر، افزایش نرخ بیکاری و اشتغال کاذب دارد و در همان حال علت، معلول و مقوم پدیده توسعه ناپایدار و بدقواره است. مقوله هسته پژوهش با توجه به دیگر مقولات، تحت عنوان "توسعه ناپایدار و بدقواره" در مناطق مرزی غرب کشور صورتبندی شده است.
خلاصه ماشینی:
این امر در موارد دیگری نیز خود را نشان میدهد: نرخ ترک تحصیل فرزندان ، مهاجرت درون و برون استانی، شیوع نمونه هایی از مبادلات و معاملات تجاری ریسکی در جامعه مورد مطالعه پیامدهای مختلف شرایط ناپایدار توسعه در مناطق مرزی مورد مطالعه ، مقوم یکدیگر بوده اند، چنانچه ناپایداری معیشت ، ارتباط مستقیمی با گسترش فقر، افزایش نرخ بیکاری و اشتغال کاذب دارد و در همان حال علت ، معلول و مقوم پدیدة توسعۀ ناپایدار و بدقواره است .
نتایج تحقیقات گستردة کشور از جمله ، صادقی و همکاران (١٣٩٣) ؛ خاکپور و داوری (١٣٩٤) و اسلامی (١٣٩١) نشان داده اند استان کردستان به همراه سیستان و بلوچستان ، ایلام و آذربایجان غربی در رتبه های پایین توسعه یافتگی اقتصادی- اجتماعی قرار دارند و به بحران کیفیت زندگی دچارند.
. با پذیرش فرض فوق ، میتوان گفت استان های غربی کشور نظیر کردستان ، کرمانشاه و ایلام در چارچوب جغرافیای ایران جزو مناطق مرزی به شمار میروند که چنان که مطالعات تجربی (ضرابی و شاهیوندی (١٣٨٩) ؛ طحاری و همکاران (١٣٩٠)؛ ابراهیم پور (١٣٨٩)، احمدرش (١٣٩١)) نشان میدهد، در طول دوره های مختلف به رغم وجود میزان قابل توجهی از عوامل پیش گفته ، از لحاظ توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و حتی انسانی جزو مناطق کمتر توسعه یافته کشور بوده و رتبه های آخر توسعه ، سهم این مناطق بوده است .