چکیده:
حق به شهر، یک حق بشری، شامل تعلق شهر به شهروندان و مشارکت آنان در امورشهری است. قرارگرفتن این حق در چارچوب حقوق بشر بجای حقوق مدنی بدین معناست که هر انسانی صرفنظر از جنس، سن، نژاد و ویژگیهای اجتماعی- فرهنگی، تنها به دلیل انسان بودن شایسته بهرهمندی از این حق است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر شاخص های مطلوبیت فضای شهری بر میزان تحقق حق به شهر است. بدین منظور از نظریه حق به شهر لوفور به عنوان چارچوب اصلی پژوهش حاضر استفاده شد. روش مطالعه از نوع پیمایشی است که از تکنیک پرسشنامه پا حجم نمونه ۳۰۵ نفر، استفاده شد. پافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که موّلفه مشارکت در شهر با ضریب تاثیر استاندارد شده ۰/۲۱ موّلفه اختصاص دهی 18% و شاخص های مطلوبیت فضای شهر (روانشناسی 19%، اجتماعی 16%) بیشترین سهم را در پیش بینی متغیر وابسته میزان تحقق حق به شهر داشتند.
خلاصه ماشینی:
در مطالعه ی شارع پور و رهبری (١٣٩٢) نویسندگان معتقدند که نه تنها در فضای شهری ، بلکه در فضاهای خصوصی مانند خانه نیز، به تبع تغییراتی که در سبک های معماری و ساخت خانه ها اتفاق افتاده است ، احساس تعلق زنان به مراتب کمتر از مردان است ؛ بنابراین یک پیوستگی میان فضاهای عمومی و خصوصی وجود دارد و ایده ی حق به شهر را می توان به فضاهای خانگی نیز تعمیم داد.
نتایج مطالعه ی رهبری و شارع پور٩ (٣٠١٣) نشان داد که اولا، استفاده از مفهوم حق به شهر در جامعه ی شهری ایرانی تا حدی ممکن است اما در ارتباط با مفاهیمی مانند «تولید فضا» باید احتیاط به خرج داد؛ زیرا مفهوم شهروندی در گفتمان های اجتماعی ایرانی و اروپایی به طور یکسان تجربه نمی شود.
مدل مفهومی تحقیق مدل مفهومی تحقیق با استفاده از چهارچوب نظری به شکل زیر ترسیم شده است که در آن سه شاخص کیفیت فضای شهری یعنی ؛ شاخص اجتماعی ، اقتصادی و روانشناسی بر دو مؤلفه ی حق به شهر یعنی ؛ اختصاص دهی شهر به خود و مشارکت در شهر تأثیر می گذارند که این دو مؤلفه نیز بر میزان تحقق حق به شهر تأثیرگذار هستند؛ بنابراین مدل تحقیق تابع تصویر شماره (٤) خواهد بود.
ب ) یافته های استنباطی در پاسخ به فرضیه اصلی ، مبنی بر اینکه به نظر می رسد متغیرهای شاخص کیفیت فضای شهر(اجتماعی ، اقتصادی ، روانشناسی ) به همراه دو متغیر اختصاص دهی و مشارکت در شهر بر متغیر وابسته ی میزان تحقق حق به شهر تأثیر می گذارند، این فرضیه مورد تأیید واقع شده است .