چکیده:
تحقیق حاضر از نوع توصیفی ، و روش بکار رفته پیمایشی می باشد. که هدف آن بررسی نگرش معلمان مدارس فراگیر سازی شده نسبت به در برگیری دانش آموزان دچارنارسایی در مدارس عادی . جامعه آماری در این پژوهش شامل تمام معلمان مدارس مجری طرح آموزش فراگیرسازی شده (که در ٧ استان کشور اجرا شده است ) در سال تحصیلی 90-1389 می باشد که به صورت تصادفی دو استان کردستان و فارس از بین آن ها انتخاب شده اند؛ نمونه -ی این تحقیق شامل 151 نفر از معلمان مشغول تدریس در دوره ابتدایی این مدارس فراگیرسازی شده هستند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت است از پرسشنامه نگرش معلمان نسبت به فراگیر سازی (سعیدی ، 1385) که با بررسی و مطالعه مقالات و پژوهش های موجود در ایران و خارج از کشور طراحی شده بود استفاده شده است . در پژوهش حاضر جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) استفاده شده است . با توجه به هدف تحقیق ، دو فرضیه اصلی درارتباط با نگرش معلمان مدارس فراگیرسازی شده ارائه گردید. فرضیه ی اول : بین جنسیت معلمان و خرده مقیاس های آزمون فراگیرسازی تفاوت معنادار وجود دارد. فرضیه ی دوم : بین مدرک تحصیلی معلمان و خرده مقیاس های آزمون فراگیرسازی تفاوت معنادار وجود دارد. با توجه به آزمون فرضیه ها می توان نتیجه گرفت که بین جنسیت و خرده مقیاس فلسفه ی یادگیری ، احـسـاس کـفایت ، روابط کودکان عادی و ناتوان ، جوو یادگیری و نتایج فراگیر تفاوت معنادار وجود ندارد؛ ؛ اما بین جنسیت و
خرده مقیاس تامین و پشتیبانی تفاوت معنادار می باشد. همچنین می توان نتیجه گرفت که بیـن مـدرک
تـحـصـیـلی و خـرده مـقـیـاس فـلسـفـه ی یـادگیـری ، احـسـاس کـفایت ، تامین و پشتیبانی تفـاوت مـعنادار
وجود ندارد؛ اما بین مدرک تحصیلی و خرده مقیاس روابط کودکان عادی و ناتوان ، جوو یادگیری ، نتایج فراگیر
تفاوت مـعنادار مـشـاهده می شود.
خلاصه ماشینی:
نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان می دهد که در خرده مقیاس کودکان عادی و ناتوان بین آزمودنی - های دیپلم و بالاتر از لیسانس تفاوت معنادار است (٠٠٠١>P)؛ به این ترتیب با توجه به میانگین ها درمی یابیم که افراد دارای مدارک بالاتر از لیسانس در این خرده مقیاس نگرش مثبت تری نسبت فراگیرسازی دارند.
همچنین در خرده مقیاس نتایج فراگیر بین آزمودنی های دارای مدرک دیپلم و بالاتر از لیسانس تفاوت معنادار است (٠٠٢٦>P)؛ به این ترتیب با توجه به میانگین ها در می یابیم که افراد دارای مدارک بالاتر از لیسانس در این خرده مقیاس نگرش مثبت تری نسبت فراگیرسازی دارند.
همچنین با توجه به آزمون تعقیبی شفه مشخص شد که بین مدرک تحصیلی و نگرش نسبت به خرده مقیاس نتایج فراگیر تفاوت معنادار است ؛ بدین معناکه با بالا رفتن مدرک تحصیلی نگرش نسبت به فراگیرسازی نیز مثبت تر می شود؛ این یافته ها با ماطلعات ونروزن و هماکران (٢٠٠١) و گران (٢٠٠٧) و همخوانی دارد، ولی با تحقیقات بریزی و همکاران (١٩٩٦)، کی یوستر (٢٠٠٠)، سلیمان وندی (١٣٨٥) ناهمخوان است .
تا امروز اغلب پژوهش ها بیان می کند که اکثریت زیاد دانش آموزان دارای ناتوانی در کلاس های یکپارچه شده بهتر از برنامه های آموزشی ویژه ی تفکیک شده عمل می کنند (سابسی و دریمانیس ٤٩، ١٩٩٣ به نقل از قزلسفلو، ١٣٨٨) شیوه های آموزش فراگیر نه تنها در کودکان دارای ناتوانی منجر به فواید مثبت شده است بلکه برای جامعه دانش آموزی ، معلمان و جامعه مدرسه ای نیز مفید بوده است (بارستین ، ٢٠٠٤ به نقل از قزلسفلو، ١٣٨٨)، اما نکته ی قابل توجه آنست که نمی توانیم نتایج فوق را به تمام جوامع هدف تعمیم دهیم ؛ به طوری که مشاهده شد، نتایج این تحقیق در برخی از حوزه های مهم یافته های ناهمسویی را به دست می دهد.