چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی رویکردهای قرآنی احمد جام نامقی(440-536) در تعلیم و تربیت با توجه به کتاب مفتاح النجات اختصاص دارد. این نوشتار با روش تحلیلی- توصیفی می کوشد با نگاهی تازه به معرفی جنبه دیگر این اثر کهن عرفانی بپردازد. کاربرد فراوان آیات قرآن در متن، حکایت از انس و پیوند ناگسستنی احمد جام به قرآن کریم و مفاهیم آن دارد. این مقاله بر آن است تا پس از ذکر آموزه های دینی و تعلیم و تربیتی مورد نظر احمد جام به بیان تعابیر و رویکردهای قرآنی شیخ در مورد نکات مربوط بپردازد. برآیند تحقیق نشان می دهد که نویسنده در این اثر بر آن است تا پندها و مواعظ تربیتی خود را با استناد به معارف و آموزه های قرآنی و دینی به طریقی سهل و ساده و به دور از اصطلاحات و تعابیر عرفانی، که برای گروهی خاص قابل درک است، به مخاطب القا کند، چنان که گاه او را وادار به پذیرش این سخنان می نماید.تبعیت از شریعت نبوی،اقامه نماز،تلاوت قرآن کریم،ترک حبّ دنیا،مصاحبت با نیکان،تربیت نفس همه از تعالیم ارزشمندی است که در پرتو توبه خالصانه برای رهروان وادی سیر و سلوک در کتاب مفتاح النجات سایه افکنده است.
خلاصه ماشینی:
در نیمۀ اول قرن ششم نیز نویسندگان تحت تأثیر زبان و ادبیات عربی با نگارش آثار خود اندک اندک به تکلف روی میآوردهاند؛ اما شیخ جام با وجود کاربرد بسیار آیات قرآن و کلام نبوی و ائمه (ع)، در مواردی خاص آن هم زمانی که به طرح مسایل و مباحث عرفانی و یا شرح و تفسیر آیات و احادیث میپردازد و عرصۀ سخن را فراخ مییابد دست به گزینش لغات عربی ساده و روان میزند و در بقیۀ موارد در خطابهها و وعظ و بیان داستان و حکایات و تخاطبها، کلامش رنگ و بوی نثر دورۀ سامانی (سبک خراسانی) را به خود میگیرد (خدیور و خدادادی، 1391،ص 12).
درست است که نظر احمد جام با دیدگاه مفسرانی که واژۀ «یتقون» را در معنای «آزرم داشتن» و «پرهیزگاری» (میبدی، 1361:ج4/ 304 و ج7/ 220) و «وقایت» (ابیالسعود، 1411: ج4/159)گرفتهاند، همسویی دارد، اما تأویل آن را به «توبه» باید دریافت خاص شیخ دانست؛ چرا که تا آنجا که بررسی شد، در تفاسیر موجود و دسترس بدان اشارهای نشدهاست و به جهت اتفاق نظر در تفسیر معنای این واژه، بیشتر تأملات مفسران در باب آیۀ قبل؛ یعنی معیار و مصداق اولیاءالله (سیوطی، 1404: ج 3-4/ 309)، صورت گرفتهاست همانطور که سورآبادی نیز همۀ مؤمنان مخلص را که از کفر و نفاق پرهیز میکنند، اولیای خدا میداند (سورآبادی، 1381: 1023) و ابن کثیر معتقد است: «فکل من کان تقیا کان ولیا» (ابن کثیر،1407: ج2 / 438).