چکیده:
تمرد از فرمان پلیس طبق ماده 607 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) جرم محسوب میشود و مجموعه قوانین، مقررات و شرایط موجود تاکنون نتوانستهاند بازدارنده مناسبی برای جرم تمرد شهروندان از فرمان پلیس باشند. برای شناسایی بهتر شرایط موجود، این نوشتار با رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی، دلایل تمرد شهروندان از فرمان پلیس در استان خراسان شمالی را بررسی کرده است. در این پژوهش از روش نظریه زمینهای برای تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه عمیق نیمهساخت یافته بهره گرفته شده است. برای انتخاب نمونه از جامعه آماری (شامل ترکیبی از شهروندان، ماموران پلیس و کارشناسان و صاحبنظران)، دو نوع نمونهگیری هدفمند و نظری بهطور همزمان به کار گرفته شد. نمونهها به شیوه در دسترس با ملاک حداکثر تنوع انتخاب و بر پایه اشباع نظری نمونهگیری پایان یافت؛ پس از استخراج مفاهیم اساسی (85 مفهوم)، مقولههای فرعی (28 مقوله) و مقولههای عمده (10 مقوله)، همه مقولههای عمده برحسب جنبههای شرایطی، تعاملی و پیامدی با همدیگر تلفیق شدند و الگویی تلفیقی، همگرا و دارای سطح انتزاعی بالاتر - که بیانکننده سوال اصلی پژوهش است - استخراج شد. بر این اساس تمرد از فرمان پلیس بهمنزله پدیده محوری شامل چهار نوع ابزاری، اعتراضی، خاصگرا و نمایشی، شرایط علّی تمرد از فرمان پلیس شامل سه مقوله عمده قانون نارسا و آموزش ناکارا، اجتماع تسهیلگر تمرد و فرسایش سرمایه اجتماعی، شرایط زمینهای شامل دو مقوله عمده برزخ زندگی و نارسایی زیرساختها و تجهیزات، شرایط مداخلهگر شامل مقوله عمده مدیریت ضعیف صحنه تعامل، شرایط تعاملی شامل راهبردهای تمرد کلامی و غیرکلامی و پیامد تمرد از فرمان پلیس شامل دو مقوله عمده کاهش مشروعیت قانون و کاهش اقتدار پلیساند که از متن مصاحبهها استخراج شدهاند.