چکیده:
«مشابه» یا «متشابه لفظی» برآن دسته از آیهها و جملههای قرآن اطلاق میشود که به طور کامل یا با اندکی تغییر، در قرآن بیش از یک بار تکرار شده اند. علّت تکرار شمار زیادی از این آیه ها و جمله ها بر پایه تغییر در تقدیم و تاخیر آن ها استوار است. نمونه ای از این آیه ها دو آیه 58 بقره و 161 اعراف است که تشابه موجود در قالب تقدیم و تاخیر «و ادخلوا الباب سجّدا و قولوا حطّة » (البقره / 58) و «و قولوا حطّة و ادخلوا الباب سجّدا»(الاعراف / 161) نمایان شده است. علی رغم تلاش مفسران در توجیه چرایی تقدیم و تاخیر موجود در دو آیه مذکور آرای آنها مورد خدشه است و باید توجیه درست را در توجّه به سیاق، مکان نزول و مقام آیه، و توجه به مفهوم سجده که در آن دو به کار رفته دانست. مجموعهی مطالب مذکور این نتیجه را بدست داده است که سوره ی بقره، بر خلاف سوره اعراف،که به توبیخ و سرزنش عصیانگران و متکبران، علی الخصوص بنی اسرائیل پرداخته ،در مقام ذکر نعمتها بر بنی اسرائیل و امت پیامبر است و تقدیم سجده که عملی در راستای شکر گزاری است و تمامی قرائن دیگر در این جهت به کار گرفته شده اند.
خلاصه ماشینی:
تحليل انتقادي ديدگاه مفسران پيرامون تقديم و تأخير آيات متشابه لفظي مورد پژوهي: آيات ٥٨ سوره بقره و ١٦١ سوره اعراف عطا ال محجوب 1 2 حسينعلي ترکماني تاريخ دريافت : ١٣٩٧/٠٤/١٤ تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/٠٢/٢٨ چکيده : «مشابه » يا «متشابه لفظي» برآن دسته از آيه ها و جمله هاي قرآن اطلاق ميشود که به طور کامل يا بـا انـدکي تغيير، در قرآن بيش از يک بار تکرار شده اند.
مجموعه ي مطالب مذکور ايـن نتيجـه را بدسـت داده است که سوره ي بقره ، بر خلاف سوره اعراف ،که بـه تـوبيخ و سـرزنش عصـيانگران و متکبـران ، بـه ويـژه بنـي اسرائيل پرداخته ،در مقام ذکر نعمتها بر بني اسرائيل و امت پيامبر است و تقـديم سـجده کـه عملـي در راسـتاي شکر گزاري است و نيز تمامي قرائن ديگر در اين جهت به کار گرفته شده اند.
به علاوه پاسخ به اين سوال نيز اهميت پيدا مي کند که چرا درآياتي از قرآن که عينا تکـرار شـده اند؛ همانند آيات سوره الرحمن و نيز آيات ديگر، بلاغت رعايت نشده است ؟ و آخر آن کـه ايـن دو آيـه از قرآن که در کتابت از يکديگر فاصله زيادي دارند، چگونه تغيير در جمـلات آنهـا مـي توانـد سـبب تفـنن و نشاط شنونده گردد؟ ٢ـ نقل به مضمون صاحب کتاب «درة التنزيل و غرة التأويل » در توجيه اين تقديم و تأخير اينگونه نوشته است : «آنچـه خداونـد از قصه موسي(ع ) و بني اسرائيل و ديگر انبياء (ص ) از آن خبر داده است ؛ مـراد حکايـت الفـاظ بعينـه نبـوده بلکه مقصود بيان معاني آن است » (الخطيب الاسکافي، ١٤٢٢: ١٢ / ١٠) وي سپس در توجيه سخن خـود مـي گويد: «چگونه اين طور نباشد در حاليکه زبان آنان عربي نبـوده اسـت .