چکیده:
ارزیابی عقلانیت نظری و عملی نظام باورهای دینی از مهمترین وظایف و کارکردهای فلسفه دین است که موجب فهم مشترک عقلانی ما از ادیان میشود. در این زمینه، در این تحقیق، رویکرد جامعنگر انتخاب شده است که در آن به روش استقرایی معیارهای متفاوتی برای سنجش عقلانیت باورهای دینی استفاده میشود؛ معیارهایی مانند امکان اثبات برهانی، کلیت و جهانشمولی، ثبات و تغییرپذیری، انسجام درونی، بساطت و پیچیدگی، داشتن نتیجه عملی مناسب، استقلال از حجیت متون دینی، میزان تاثیرپذیری از عوامل معرفتی و غیرمعرفتی دارای اهمیت خاص خود هستند. بکارگیری این معیارها در رویکرد جامعنگر نشان میدهد که مجموعه باورهای دینی دارای سطوح مختلفی از عقلانیت نظری و عملی هستند. براین اساس میتوان نظام باورهای دینی را به سه گروه عمده باورهای بنیادی، باورهای میانی و باورهای حاشیهای تقسیم کرد که در این تقسیم، باورهای بنیادی دارای عالیترین سطح عقلانیت، باورهای حاشیهای دارای نازلترین سطح عقلانیت و باورهای میانی هم در جایگاه بین آن دو هستند. حال بانظر به اهمیت محوری باورهای بنیادی در درجه اول و باورهای میانی در درجه دوم، برای بسط گفتگوی پیروان ادیان الهی و مذاهب اسلامی و گسترش صلح و همزیستی بشری، توصیه میشود عمدتا بر باورهای بنیادی تمرکز شود، زیرا عموم پیروان ادیان و بعضا دیگر خداباوران درباره آنها اتفاق نظر دارند. البته در گفتگوی مذاهب اسلامی، تلاش برای گسترش فهم مشترک از باورهای میانی هم مهم است.
خلاصه ماشینی:
در اين زمينه ، در اين تحقيق ، رويکرد جامع نگر انتخاب شده است که در آن به روش استقرايي معيارهاي متفاوتي براي سنجش عقلانيت باورهاي ديني استفاده ميشود؛ معيارهايي مانند امکـان اثبـات برهـاني، کليت و جهانشمولي، ثبات و تغييرپذيري، انسجام دروني، بساطت و پيچيدگي، داشتن نتيجـه عملـي مناسـب ، اسـتقلال از حجيت متون ديني، ميزان تاثيرپذيري از عوامل معرفتي و غيرمعرفتي داراي اهميت خـاص خـود هسـتند.
نتيجه منطقي چنين رويکردي، نگرش نسبتا جامع تر و حتي سلسله وار و تشکيکي به نظام باورهاي ديني است که در آن عقلانيت هر باوري باتوجه به مجموعه قرائن و شواهد مويد آن و کارکردهايش تعيين ميگردد، ضمن اينکه در اين شبکهِ نظام باورها ميتوان بين آنها روابط دروني طولي و عرضي تصور کرد که در آن هرباوري يا مويد و پشتيبان باور بعدي، و متکي به باور قبلي بوده و همچنين برخي باورها نسبت به همديگر نقش توجيه معرفتي را هم ايفا ميکنند.
باورهايي که پاسخ مستقيم بـه نيـاز ذاتي انسان هستند، مانند باور به وجود خداي مهربان ، خالق ، عـالم ، و آگـاه و نـاظر بـر اعمـال مـا، داراي زمينـه پذيرش بيشتر و در نتيجه عقلانيترند، همچنين باورهاي ديني که جنبه اخلاقيتر داشته باشند نيز زمينـه پـذيرش بيشتري خواهند داشت ، مانند اينکه خدا مهربان است و بندگان خود را دوست دارد و نسـبت بـه بنـدگان خـود عادل بوده و هيچ گاه درباره آنها ظلم روا نميدارد.