چکیده:
بلاغت خاص سعدی در جایی از کلامش نهفته است که به دشواری میتوان آن را توضیح داد و در حقیقت زیبایییی که در شعر سعدی وجود دارد، پنهانی است. بسیاری از ویژگیهای شعر سعدی به خاطر ویژگیهای مشترک میان شعر او و زبان گفتار است؛ یعنی سعدی از ویژگیها و ساختارهای ویژه گفتار برای القای ظرایف معنایی و اهداف بلاغی در کلامش بهره میگیرد. در ادامه مقاله، نویسنده به بررسی بلاغت سعدی از دیدگاه علم معانی میپردازد و معتقد است که با این رویکرد میتوانیم در بازاندیشی علم معانی از هنر سعدی بهره بگیریم.
خلاصه ماشینی:
بلاغت، زبان سعدی، غزل سعدی دکتر شفیعیکدکنی در کتاب موسیقی شعر زمانی که در باب آشنازدایی سخن میگویند، بر آن است که دشوارترین نوع آشنازدایی در حوزة نحو است.
نکتة کلیدی این بحث دربارة بلاغت خاص غزل سعدی است؛ چرا که بلاغت او در جایی از کلامش نهفته است که به دشواری میتوان آن را توضیح داد.
در واقع در این بحث برآنم تا نشان بدهم که شعر سعدی یکی از حاصلخیزترین جاهایی است که ما میتوانیم در بازاندیشی علم معانی از آن استفاده کنیم؛ چرا که کلام سعدی از بیشترین ظرفیت زبان فارسی بهره گرفته است.
در این بحث تأکید بر آن است که برای یک کلمه، عبارت یا جمله، معنای موضوعله وجود دارد؛ یعنی برای اینها معنای وضع شده موجود است، اما این معانی همیشه آن معانی را صادر نمیکنند و به تعبیر علمای قدیم، مستعملفیه آنها متفاوت است.
نمونهای از غرضهای ثانویة جملة پرسشی استفهام انکاری است: در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت؟* حسن تو ز تحسین تو بستهست زبان را* (همان: 534) از دلایلی که در کتب بلاغی به آنچه سعدی بدان پرداخته، اشارهای نشده، یکی این امر است که ما کتب بلاغی علم معانی ویژة زبان فارسی نداشتهایم.
چه عاملی باعث درک این غرض میشود؟ آیا ممکن است شاعر چیزی را طلب کند و ما به عنوان خواننده آن را درنیابیم؟ در واقع گاهی این وضعیت پیش میآید و غرضهای ثانویه را میتوان انکار کرد، اما در شعر سعدی، در جملهای که مراد، غرض ثانوی است، در اطراف آن جملات و قراینی موجود است که به یاری آنها شما به غرض ثانوی دست پیدا میکنید.