چکیده:
در این مقاله به سعدی نه به عنوان خالق اثرء بلکه به عنوان موّلفی که در
هر دوره تاریخی کارکردهای گفتمانی ویژه خود را داردء نگاه خواهد شد.
ادعای مقاله این است که باید از بحث معناهای نهفته در متن گذر کرد و
به نقش فرهنگی متون در اجتماع پرداخت. از این روء پنج نقش گفتمانی و
اجتماعی سعدی در ایران امروز مطرح میشود و هر یک در بوته سنجش
قرار خواهد گرفت.
خلاصه ماشینی:
پس به این تعبیر میتوان از نظریه فوکو چنین نتیجه گرفت که مؤلف کسی نیست که «پیش» از اثر (با خلاقیت و نیت ویژه) میآید، بلکه او در فرآیند معنیسازی تا بینهایت نقش ایدئولوژیک، دلالتی و گفتمانی خود را ایفا میکند.
پس میتوان چنین نتیجه گرفت که کارکرد مولف امروزه نقش مهمی در فهم ما از آثار ادبی دارد و روش «تبارشناسی» میشل فوکو برای تحلیل کارکرد گفتمان مولف میتواند در تحلیل نسبت میان سعدی و ایران امروز یافتههای نوینی را پدید آورد.
ابیاتی را هم که ایشان پیدا کردند و در مقاله گنجاندند، بسیار زیباست، ولی از دید من سعدی نظریهای جهانوطنی را در برابر ملیگرایی مطرح میکند و این اتفاقا نظریهای است که بسیار برای جامعه امروز ما کارسازتر است.
به این خاطر که سعدی در دورة تلاطمهای سیاسی زندگی میزیسته و آن قرنی است که مغول از شرق و صلیبیها از غرب به سرزمین ما حمله کردند، علی شریعتی: درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند (سعدی، 1385: 658) را مورد سرزنش قرار میدهد و میگوید: «خدا مرگت بده که تو شاعر قرن هفتمی؛ قرنی که مغول از شرق و صلیبیها از غرب این سرزمین را حمام خون ساختهاند».
کوتاه اینکه اندیشه سیاسی سعدی برای دنیای امروز که در گیر و دار تعاریف متناقض و مغشوشی از سیاست است، نقش گفتمانی مهمی دارد.
سخن آخر گرچه به گمان من، گفتمان تعلیمی سعدی نقش گفتمانی چندانی امروز ایفا نمیکند، ولی سعدی در ایران معاصر همچنان دارای نقشهای گفتمانی مهم و مؤثری است.