چکیده:
مقاله حاضر به بررسی و مقایسه طنز شاعران جامعهگرا و شاعران صوفی در بازة زمانی قرن ششم تا هشتم میپردازد تا نشان دهد گرایشهای فکری متفاوت تا چه میزان در ظهور نوع خاصی از طنز موثّر هستند . شاخصه های مورد ارزیابی به سه جنبه شخصیتپردازی، شگردهای طنز و اهداف طنز تقلیل یافته است. با
تجزیه و تحلیل این دادهها، به نظر میرسد طنز شاعران جامعهگرا که اندیشه آنها بیشتر با جنبهه ای واقعگرایانه منطبق است، از لحاظ زبان و بیان، شگردها، اهداف و محتوا، نمودی برونگرایانه دارد؛ طنزی که
غالبا حاصل خلاقیت زبانی است و در روساخت اثر خود را نشان می دهد . در مقابل اهداف و محتوای طنز
آنها متناسب با افکارشان، جلوهای درونگرایانه یافته است؛ بر این اساس، طنز شاعران جامعهگرا در پناه
بلاغت به ظهور رسیده و در بستر طنز زبانمحور جریان پیدا کرده است، در حالی که طنز شاعران صوفی
همانند احوالات درونیشان در ساختار نفوذ کرده و زمینه شکلگیری طنز ساختاری را فراهم آورده است.
خلاصه ماشینی:
نخست ، مقالۀ «ساختارشناسـی طنـز در مثنوی » از محمد پارسانسب (١٣٨٦) که عناصر ساختاری طنزهای مولوی را دسته بندی کـرده و شگردهای خاص مولانا را در آفرینش طنز از لحـاظ سـاحت هـای چهارگانـۀ زبـانی ، محتـوایی، ساختاری و بلاغی مورد بررسی قرار داده است ؛ دوم مقالۀ «خوانش گلسـتان سـعدی بـر اسـاس نظریه تقابل های دوگانه » (١٣٨٨) نوشتۀ قدسیه رضوانیان .
کتاب مقدمه ای بر طنز و شوخ طبعی، بعضی از این شگردها را به طور کلی نـام بـرده اسـت : تحقیـر، تشـبیه بـه حیوانات ، قلب اشیا و الفاظ ، تحامق و کودن نمایی، خراب کردن سمبل ها، سـتایش اغـراق آمیـز و نامعقول ، تهکم ، نفرین و دشنام » (حلبی، ١٣٦٤: ٦٢- ٨٦) منتقدی دیگر با نگاهی جزئـی تـر بـه این شیوه ها، موارد زیر را نام می برد: «ساختار و وضع خاص یـک پدیـده ، ناسـازگاری و تنـاقض درونی ، قیاس امور ناسازگار، بیـان غیرمسـتقیم ، ارادٔە مفهـوم متضـاد از کـلام ، سفسـطه ، ابهـام ، بزرگ نمایی و اغراق، جناس سازی و بازی های لفظـی ، اسـتفاده از واژه هـا و تعبیرهـای عامیانـه ، واژه سازی و ترکیب سازی های غریب ، بی معنی گویی، بدیهه گـویی، در نظـر نگـرفتن مخاطـب و موقعیت بلاغی او» (شادروی منش ، ١٣٨٠: ٥٠-٥٩) بافت طنز از یک طرف و حال و موقعیت گویندٔە طنـز از طـرف دیگـر، بـر تقسـیم بنـدی و جهت گیری این شگردها تأثیر گذاشـته اسـت .
٢- دیدگاه تقابلی یا مفهوم تقابـل هـم در شاعران صوفی (سنایی، مولوی ) و هم جامعه گرا (انوری و سعدی ) مشاهده می شود؛ با این تفاوت که در طنز صوفیان به یک روش ویژه و خلاق تبدیل شده است ، به عبارتی ، بیشتر طنز صوفیان بر مدار تقابل های خودساخته است در حالی که جامعـه گرایـان از تقابـل هـای آشـکار در جهـان پیرامون خود استفاده کرده اند.