چکیده:
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 باعث ایجاد تحولی عمیق و اساسی در روابط ایران و آمریکا شد. تحت تاثیر تحول یادشده، آمریکا جایگاه سابق خود بهعنوان فعالترین کشور در عرصه ی سیاست خارجی ایران را از دست داد. در این میان، موضوعاتی چون حقوق بشر، اشاعه ی سلاح های هسته ای، برنامه ی موشکی و سیاست منطقه ای ایران در کانون مناقشات دو طرف قرار داشته است. حقوق بشر بخش قوام یافته ی حقوق بین الملل بوده که ساختاری نهادی دارد و جزء لاینفک کنش و واکنش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سراسر جهان است. کشورها برای ترویج و حمایت از حقوق بشر آن را پذیرفته و متعهد به حمایت از آن شده اند. برداشت و تلقی متفاوت ایالات متحده ی آمریکا و جمهوری اسلامی ایران از مقولات قدرت و هویت بر تمایزات و اختلافات دو طرف در حوزه ی مسائل حقوق بشری شکل داده است. در این ارتباط، مقاله ی حاضر درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که مناقشه ی حقوق بشری ایران و آمریکا در پرتو کدام سازه های نظری و تحلیلی قابل تبیین است؟ برای پاسخ به این پرسش اصلی و دستیابی به اهداف پژوهش، این جستار با استفاده از روش تحلیل گفتمان و استناد به گزاره های نظری سازه انگاری و نئورئالیسم، به دنبال بررسی تاثیرات هویت و قدرت بر رفتارهای سیاسی دو کشور است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دو کشور در منازعه ی حقوق بشری خود به تناسب شرایط از دو محور قدرت یا هویت بهره گرفته اند.
خلاصه ماشینی:
در ایـن ارتبـاط، مقالـه ی حاضـر درصـدد پاسـخ بـه این پرسـش اصلـی اسـت که مناقشـه ی حقوق بشـری ایران و آمریـکا در پرتو کدام سـازههای نظـری و تحلیلی قابـل تبیین اسـت ؟ برای پاسـخ به این پرسـش اصلی و دسـتیابی بـه اهداف پژوهش ، این جسـتار بـا اسـتفاده از روش تحلیـل گفتمـان و اسـتناد به گزارههـای نظری سـازهانگاری و نئورئالیسـم ، به دنبـال بررسـی تأثیـرات هویـت و قـدرت بر رفتارهای سیاسـی دو کشـور اسـت .
(Report, 2009 فلسـی نیـز در پژوهـش خـود بـه تبییـن و بررسـی تأثیـر حقـوق بشـر بـر روابـط ایـران و آمریـکا در طـول دهـه ی ۱۹۷۰ مبـادرت کـرده اسـت .
در کنـار ایـن رهیافـت ، نظریـه ی واقع گرایـی سـاختاری بـر ایـن موضـوع تأکیـد دارد کـه نقـش برجسـته ی آمریـکا در شـکل دهی بـه نظـام بین الملـل و ایجـاد محدودیت هـای سـاختاری، نقـش مهمـی در بـرونداد تصمیمـات سیاسـت خارجـی کشـورها ایفـا میکنـد و به مـوازات آن، تأثیرگـذاری دو عامـل «اسـلامی و انقلابـی بـودن» در برونـداد سیاسـت خارجـی جمهـوری اسـلامی ایـران موجـب شـده کـه آمریکا بـا همراهـی اسـرائیل ، از موضوع حقوق بشـر به عنـوان یک اهـرم فشـار سیسـتمی علیـه جمهـوری اسـلامی ایـران بهـره گیـرد.
واقعیـت ایـن مسـئله از آنجـا ناشـی میشـود کـه در حالیکـه ایـران موضوع حقوق بشـر و مشـتقات آن از جمله مسـائل مربوط به زندان، جرم و مجازات مجرم را در چارچـوب فرهنـگ سیاسـی- اجتماعـی و سـاختارهای هنجـاری کشـور امـری کاملا درونـی و در قالـب قانـون اساسـی میدانـد، آمریـکا همـواره جمهـوری اسـلامی را به نقض حقـوق بشـر متهـم کـرده اسـت .
از ایـن جهـت ، ایـالات متحـده آمریـکا از حقـوق بشـر به عنـوان ابـزار فشـار سیاسـی علیـه جمهـوری اسـلامی ایـران و پیشـبرد اهـداف سیاسـت خارجـی خـود بهـره گرفته اسـت .