چکیده:
ارسطو از فلاسفه تأثیرگذار بر روی تفکر هایدگر جوان است. هدف مقاله حاضر روشن کردن بخشی از این تأثیرگذاری است. هایدگر در خلال سالهای ۱۹۲۲-1926 عمیقا به فلسفه ارسطو میاندیشد. اخلاق نیکوماخوس اثری از ارسطو است که بیش از سایر آثار، مورد توجه هایدگر قرار گرفته است. برای درک مواجهه هایدگر در این سالها با تفکر ارسطو بر روی سه اثر مهم این دوره « پدیدارشناسی در ارتباط با ارسطو» به سال ۱۹۲۲، «مفاهیم بنیادین ارسطو » به سال ۱۹۲۴ و « افلاطون: محاوره سوفسیت» متمرکز میشویم. استدلال مقاله این است که تفسیر هایدگر از ارسطو در این سالها در زمرۀ اولین تلاشها و تمرینهای روششناسی خاص وی، پدیدارشناسی هرمنوتیک است. به طوریکه میتوان بالیدن پدیدارشناسی هرمنوتیک و بسیاری از مفاهیم بنیادین اندیشه هایدگر در هستی و زمان مانند تخریب پدیدارشناسی، پروا، وجدان را حاصل تأمل هایدگر بر روی اندیشه های ارسطو در خلال این سالها دانست. سه گام اصلی این مقاله برای روشن کردن تفسیر از آن خویش کننده اخلاق نیکوماخوس عبارتند از پرداختن به حقیقت، بررسی مواجهه پدیدارشناسانه هایدگر با اخلاق نیکوماخوس و بررسی تخنه به مثابه افق آشکارگی تکنولوژی. در هر یک از این سه گام سعی میکنیم تأثیر تفکر ارسطو بر هایدگر را بررسی کنیم.
خلاصه ماشینی:
بنابراين براي روشن شدن مواجهه از آن خود کننده ٢ هايدگر جوان با اخـلاق نيکوماخوس اين مواجهه را با محوريت حقيقت مورد بررسـي قـرار مـيدهـيم و در ايـن قسمت روشن ميکنيم که درک و دريافت هايدگر جوان از ارسطو تا چه انـدازه بـا درک وي از ديگر حکيم يوناني يعني افلاطون تفاوت دارد.
بـه عبـارت ديگـر پرسـش اساسي هايدگر جوان اين است که هرکدام از اين پنج طريق چگونه مجال به آشـکارگي حقيقت مي دهند؟ آيا ميتوان با تلقي رايج تاريخ فلسفه مبني بر تقدم بـي چـون و چـرا سوفيا بر فرونسيس در فلسـفۀ ارسـطو، همـراه شـد؟ هايـدگر در ايـن ارتبـاط در درس گفتارهاي دورة فرايبورگ اظهار نظر ميکند :«کار اساسي فلسفه به آشکارگي رساندن و به چالش کشيدن اولويت و حکومت امر مطلق نظري است (٨٧ :١٩٨٧ ,Heidegger).
اين پرسش مطرح مي شود که ارسطو بر اسـاس چـه درک و دريافتي توانسته انسان را در حيات انضمامياش درک کند؟ به عبارت ديگر چـه چيزي در فلسفۀ ارسطو به وي ياراي رسانده انسان را در افق حيـات انضـمامي بررسـي کند؟ هايدگر در طريق من در پديدارشناسي و تفکر علاوه بر اذعان به اينکـه از رهگـذر خواندن اثر برنتانو تحت عنوان معاني متکثر وجود نزد ارسطو به کار فلسفي علاقـه منـد شده است ، وامداريش به ارسطو در خصوص روش را نيز متذکر ميشود«آنچه کـه بـراي پديدارشناسي حالات آگاهي روي ميدهد، توسط ارسطو و در کل توسط انديشه يونـاني به مثابه الثيا به نحو اصيل تري به تفکر درآمده است (١٧٣ :٢٠٠٢ ,Heidegger).