چکیده:
نصوص دال بر امامت ائمۀ اثنیعشر(ع) به حدی در منابع شیعه فراوانی دارد که بهآسانی میتوان بر آن ادعای تواتر کرد. برخی از این نصوص در منابع اهل سنت نیز یافت میشود. «فیصلنور» از نویسندگان معاصر وهابی، منکر تمامی نصوص امامت شده و به زعم خود در کتاب الامامة و النص این مسئله را از منابع شیعه به اثبات رسانده است. او در بخشی از این کتاب که به امام حسن مجتبی(ع) اختصاص یافته است، جریان صلح آن حضرت را با معاویه و همچنین سخنانی را که از آن حضرت در این زمینه نقل شده است، دلیل شایستگی معاویه در مسئله حکومت دانسته، آن را در تعارض با نصوص امامت میداند و پس از انکار امامت حضرت مجتبی(ع)، به این نتیجه میرسد که هیچ نصی درباره امامت امامان اثنیعشری وجود ندارد.
این مقاله با بهکارگیری روش توصیفی ـ تحلیلی، درصدد نقد این دیدگاه برآمده، با تحلیل روایات مورد استناد فیصل نور و نیز اثبات وجود نصوص امامت در سخنان امام مجتبی(ع) اثبات میکند که صلح آن حضرت با معاویه، به دلایلی همچون عدم همراهی یاران آن حضرت و اموری دیگر بوده است و بدین وسیله، توهم تعارض آن با سخنان آن حضرت در نصوص امامت دفع خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
البتـه گفتنـی اسـت تردیـدی در وجـود ایـن روایـت و مشـابه آن (ابن ابیالحدید، ١٤٠٤ق ، ج ١٦: ٣٤؛ مجلسی، ١٤٠٣ق ، ج ٤٤: ٤٠) وجود ندارد که خـود بیانگر حقانیت حکومت حضرت حسن بن علی است ، ولی نباید از نظـر دور داشت که : اول : با توجه به عصمت و حجیت گفتار حضرت علی که از طریق قـرآن و روایات نبوی قابل اثبات است ، این روایت ، نه تنها با نصوص امامت در تعارض نیست ، بلکه خود از نصوص امامت امام مجتبی به شمار میرود؛ با این بیـان که از سویی بر اساس نص صریح قرآن کریم ، هیچ گـاه پیـامبر اکـرم ، مطـابق هواهای نفسانی خود سخن نگفته و هر آنچه میفرماید، بـر اسـاس وحـی اسـت (نجم : ٣-٤) و به همین دلیل ، گفتار آن حضرت برای همه حجیت داشته ، تبعیت از آن لازم است .
شبهه دوم فیصل نور بر این باور است که اصل بیعـت آن حضـرت بـا معاویـه و واگـذاری حکومت به وی، طبق نص صریح آن حضرت ، امری مسـلم و انکارناپـذیر اسـت (اربلـی، ١٣٨١، ج ١: ٥٧٠؛ طبرسـی، ١٤٠٣ق ، ج ٢: ٢٨٩؛ مجلسـی، ١٤٠٣ق ، ج ١٠: ١٤٣ و ج ٤٤: ٤٥و١٤٧) و این مسئله واگذاری حکومت ، بهترین دلیل بـر فقـدان نصـوص امامت و ناآگاهی امام مجتبی از آن است ؛ زیرا مطابق نصـوص امامـت ـ کـه شیعه ادعا میکند ـ تعداد و اسامی همه امامان از سوی خداوند سبحان و رسـول او مشخص است و در میان آنان ، نامی از معاویه برده نشـده اسـت (فیصـل نـور، ١٤٢٥ق : ٥٧).