چکیده:
فیلیپس از ناشناختارگرایان در خصوص باورهای دینی است. او با طرح ایدۀ مغالطۀ تعالی زبان دینی معتقد است که این زبان واجد خصوصیت غیرارجاعی بودن و غیرتوصیفی بودن و جدا بودن وجود واقعی از وجود منطقی در گزارههایش است. در این مقاله نشان میدهیم که توصیفی بودن زبان دینی در نظام فکری وی به این معناست که در زبان دینی هیچگاه نباید جدا از متن دینی، اثبات وجود خدا و سایر شاخصهای دینی انجام پذیرد، زیرا نحوۀ زندگی دینی منشأ انتزاع معنا و وجود این باورهاست. از نظر فیلیپس صحبت کردن از خدا و سایر موضوعات دینی، دارای ارجاع به متعلق خود هستند. اگرچه این متعلق امری خارجی نیست، بلکه تحققیافته در نحوۀ زندگی مؤمنان است. او توصیفی و ارجاعی بودن زبان دینی را در محدودۀ نحوۀ زندگی دینی میپذیرد و البته همین امر مهمترین نقطۀ تمایز وی با دیگر فیلسوفان دین تحلیلی است. از همینرو برخی فیلسوفان تحلیل زبانی در حوزۀ فلسفۀ دین، انتقادهای زیر را به دیدگاه او مطرح کردهاند: الف) عدم صحت تمایز میان وجود منطقی از وجود واقعی پیرامون خداوند؛ ب) نفی واقعیت عناصر دینی بر اساس مبنای پوزیتویستی فیلیپس؛ ج) عدم اثبات ناتوانی زبان عرفی در صحبت کردن از امور ماورایی.
خلاصه ماشینی:
غیرارجاعی بودن زبان دینی (Referentiality of religious Language –non ) یکی از مهم ترین مسائلی که در بحث ماهیت زبان دینی طرح می شـود، ایـن اسـت کـه آیـا می توان به واسطۀ زبان دینی در مورد خدا صحبت کرد یا باید بیـان ناپـذیری زبـان دینـی را پیرامون خدا پذیرفت ؟ آیا متعلق باور دینی ، امری عینی و خارجی است ؟ به عبارت صریح تر آیا خدا امری حقیقی در خارج و مرجع باور دینی محسوب می شود؟ فیلیپس به عنوان یـک پوزیتویست ، زبان را به نحو کلی ارجاعی می داند.
اساسی ترین سؤالی که در بحث ماهیت زبان دینی مطرح می شـود ایـن است که وقتی مؤمنان در مورد خدا صحبت می کنند، آیا به حقیقتی واقعی اشـاره دارنـد؟ از نظر فیلیپس آنچه در پاسخ به این سؤال اهمیت دارد، درک تمایز بین دو امر است : الف ) سخن گفتن از وجود خدا به صورت منطقی ؛ ب ) هنگـام سـخن گفـتن از وجـود واقعی خدا، باید به این امر توجه کرد که کدام یک از این موارد به عنوان مرجـع زبـان دینـی پذیرفتنی نیست .
آنچه را نمی توان به عنوان مرجع زبان دینی پذیرفت ، وجود واقعی خداوند است ، زیرا اگر وجـود واقعی خداوند مرجع زبان دینـی باشـد، لازم مـی آیـد کـه حقیقـت خـدا نیـز ماننـد سـایر موجودات فیزیکی ، آشکار و تجربی باشد و احکام وجودات امکانی و مادی نیز بر خداونـد حمل شود.