چکیده:
اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺿﻤﻦ واﮐﺎوی ﻣﻔﻬﻮم «دموکراسی» در ادبیات کلاسیک غرب در سه برش تاریخی در ﻓﻠﺴﻔﮥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﯾﻮﻧﺎن ﺑﺎﺳﺘﺎن، ﻓﻠﺴﻔﮥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﺴﯿﺤﯽ و دوره ﺟﺪﯾﺪ، ﻧﺸﺎن ﻣـﯽ دﻫـﺪ ﮐـﻪ ﭼـﺮا و ﭼﮕﻮﻧـﻪ دﻣﻮﮐﺮاﺳﯽ در ﻓﻠﺴﻔﮥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻏﺮب ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﻏﺎﯾﺘﯽ آرﻣﺎﻧﯽ اﺳﺖ .ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ، اﯾـﻦ ﻣﻘﺎﻟـﻪ، ﺑﺎ ﺷﺎﻟﻮده ﺷﮑﻨﯽ ﻣﻔﻬﻮم دﻣﻮﮐﺮاﺳﯽ ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ اﺑﺰار ﯾﺎ روﺷﯽ ﺑﺮای ﺟﻤﻬﻮر و ﺑﺎ ﻧﮕـﺎه ﺑـﻪ دﻣﻮﮐﺮاﺳـﯽ از ﻣﻨﻈـﺮ دﻣﻮﮐﺮاﺳﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ اﯾﺪه آل، ﺑﺮ آن اﺳﺖ ﺗﺎ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ دﻣﻮﮐﺮاﺳﯽ ﭘﯿﺶ از آﻧﮑﻪ واﺑﺴـﺘﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺟﻤﻬﻮر ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ آرﻣﺎن آن ﺟﺰ ﺑﺎ آزادی ﻣﻌﻘـﻮل ﺑـﻪ دﺳـﺖ ﻧﻤـﯽ آﯾـﺪ . ﺧﻮﯾﺶ ﮐﺎری اﻓﻼﻃﻮن و ﻧﻮع دوﺳﺘﯽ ارﺳﻄﻮ و ﺷﺮﯾﻌﺖ ﻣﺪاری اﻫﻞ ﮐﻠﯿﺴﺎ، ﻫﯿﭻ ﯾـﮏ ﺑـﻪ ﻟﺤـﺎظ ﻣﺤﺘـﻮی، ﺑـﺎ آﻧﭽﻪ ﮐﻪ در دوره ﺟﺪﯾﺪ و ﭘﺲ از ﻇﻬﻮر ﻫﺎﺑﺰ و ﻻک، ﺑﻪ ﺧﻮاﻧـﺪه ﺷـﺪه، ﺗﻔـﺎوت ﻣـﺎﻫﻮی «ﻟﯿﺒﺮاﻟﯿﺴﻢ» ﻋﻨﻮان ﻧﺪارﻧﺪ .آﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﻟﯿﺒﺮاﻟﯿﺴﻢ و ﯾﺎ دﻣﻮﮐﺮاﺳﯽ ﻟﯿﺒﺮال ﻗﺮاﺋﺖ ﻣﯽ ﺷـﻮد، ﻣﺴـﺄﻟﻪ ای ﻣﺤﺘـﻮاﯾﯽ و ﻧـﻪ ﺷﮑﻠﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ در آرای ﻓﯿﻠﺴﻮﻓﺎن ﻗـﺪﯾﻢ ﻣـﻮرد ﺑـﺎزﺧﻮاﻧﯽ ﻣﺠـﺪد و در آرای ﻓﯿﻠﺴـﻮﻓﺎن ﺟﺪﯾـﺪ ﺑﺎزﺗﻔﺴﯿﺮ ﺷﻮد.
a
خلاصه ماشینی:
این جمله روح تمام آن چیزی است که شهروندی یونان باستان و دموکراسی یونان باستان، بر آن استوار شد و در آتن به ظهور رسید، اجتماع سیاسی کوچکی، در دست شهروندان متشکل از بازرگانان، حرفه مندان و کشاورزان بود که با حق رای خود می توانستند در امور سیاسی دولت شهر مداخله کنند و از این طریق ، و تنها به واسطه حضور خود، یعنی ویژگی دموکراتیک نظام سیاسی مختار، منابع قدرت و ثروت را تحت نظارت قرار دهند (٩-١٩٦٣:٤ ,Sabine).
این مقاله ، در مطالعه نظری خود بر آن است تا نشان دهد که اگر چه به لحاظ تاریخی، وقـوع دموکراسی در تاریخ اندیشه سیاسی با گسست مواجه شده است ، اما به لحاظ نظری یـک تـداوم تاریخی و جریانی از تشکیل حکومت های دموکراتیک محسوب میشـود؛ تـداومی کـه بـه سـوی معقولیت و اجتماعی شدن در حرکت بوده است .
این مقاله ، با برش تاریخی و مرور متون فلسفۀ سیاسی از تاریخ فلسفه سیاسی قدیم و جدید، ضـمن مطالعـه سـیر 3 فصلنامه مطالعات سیاسی؛ سال دهم ، شماره ٤٠، تابستان ١٣٩٧ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تحول معقولیت و اجتماعی شدن محتوای دموکراسی، نشان می دهد که مفاهیم غیرلیبرالیسـتی قدیم ، نسبت به برخی مفاهیم جدید و لیبرالیستی، به لحاظ معنا به مفهوم دموکراسـی نزدیـک تر است .
این قوانین ، به فرد اجازه میدهد تا به میل و اراده خودش قدرت خود را برای حفظ طبیعت ، یعنی 13 فصلنامه مطالعات سیاسی؛ سال دهم ، شماره ٤٠، تابستان ١٣٩٧ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زندگی خویش به کار برد و به تبع آن، هر کاری را که بر طبق داوری و عقل خودش مناسب ترین وسیله برای رسیدن به آن هدف تصور میکند، انجام دهد.