چکیده:
«فرهنگ سیاسی مطلوب» در نظام راهبردی فرهنگی کشور، در تلاقی با دیگر اندیشههای راهبردی بوده و همواره گویای رویکردهای معرفتشناختی کنشگران سیاسی، دولتمردان و نیروهای اجتماعی است. در این عرصه، دغدغه منافع ملی، رفتار سازنده و همسازی بین کنشگران سیاسی مورد تأکید است. با نظر به تفاوت نگرش و رویکردهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی درون نظام، پیروی از نگرش واحد متصور نیست. از سوی دیگر قرار گرفتن جامعه در طیف ناهمسازی (منازعه) نیز موجب اختلاف شده و سرمایه اجتماعی نظام را دچار چالش مینماید. با عنایت به موارد فوق و مدنظر قرار دادن این نکته که با تغییر نظامهای سیاسی گذشته (قاجار، پهلوی اول و دوم) و استقرار جمهوری اسلامی، جامعه ایران هنوز شاهد برخی رفتارهای ناهمسازانه و اختلاف برانگیز در سطوح ملی و راهبردی میباشد؛ پژوهش حاضر با هدف «طراحی الگوی فرهنگ سیاسی مطلوب در مدیریت راهبردی فرهنگی کشور» به رشته تحریر درآمده است. در پژوهش حاضر از روش تحقیق اسنادی، پرسشنامه و مصاحبه با چهل نفر از صاحبنظران خبره بهره گرفته شده است. همچنین برای تجزیهوتحلیل دادهها از تکنیک تحلیل ساختار عاملی استفاده گردید که نتیجه آن ارائه «مدل مفهومی فرهنگ سیاسی مطلوب» مشتمل بر پنج عامل، سیزده مؤلفه و بیستوچهار شاخص میباشد.
Favorable political culture" in the strategic cultural system of the country is in tune with other strategic ideas and always suggests the epistemological approaches of political activists, statesmen and social forces. In this area, the concern of national interests, constructive behavior and coordination among political actors is emphasized.Considering the difference in attitudes and cultural, political and social attitudes within the system, it is not possible to follow a unitary attitude. On the other hand, the presence of society in the spectrum of dissonance also causes disagreement and challenges the social capital of the system.Considering the above and considering the fact that by changing the political systems of the past (Qajar, Pahlavi 1 and 2) and the establishment of the Islamic Republic, Iranian society still has some disparate and conflicting attitudes on the national and strategic levels. The present study aims to "design a model of optimal political culture in the country's cultural strategic management".In the present research, documentary research method, questionnaire and interview with 40 expert experts have been used. Also, for analyzing the data, the factor structure analysis technique was used which resulted in the presentation of a "conceptual model of a desirable political culture" consisting of five factors, thirteen components and twenty four indicators.
خلاصه ماشینی:
با عنایت به موارد فوق و مدنظر قـرار دادن ایـن نکتـه کـه بـا تغییـر نظام های سیاسی گذشته (قاجار، پهلوی اول و دوم ) و استقرار جمهوری اسلامی، جامعه ایـران هنـوز شـاهد برخی رفتارهای ناهمسازانه و اختلاف برانگیز در سطوح ملی و راهبردی میباشد؛ پژوهش حاضر بـا هـدف «طراحی الگوی فرهنگ سیاسی مطلوب در مدیریت راهبردی فرهنگی کشور» به رشته تحریر درآمده اسـت .
بنابراین ، حلقه وصل بین نظام راهبردی فرهنگی کشور با بدنه جامعه مدرن شبکه ای شده ؛ از یک سو، شناخت و ادراک دقیق مفهوم بافت اجتماعی و از سوی دیگر، نوسازی، توسعه و ارتقای کارکرد کیفی ساخت های سیاسی و نهادهای اجتماعی است .
دغدغه نگارندگان پژوهش حاضر این است که چرا با تغییر نظام های سیاسی گذشته (قاجار، پهلوی اول و دوم ) و استقرار جمهوری اسلامی، جامعه ایران هنوز هم شاهد برخی رفتارهای ناهمسازانه و اختلاف برانگیز در سطوح ملی و راهبردی میباشد؛ درحالیکه امروزه ضرورت قرار گرفتن جوامع در مسیر توسعه و نوسازی ساخت های سیاسی و اعمال مدیریت راهبردی فرهنگی بدیهی است .
منظور از این رویکرد، استفاده روش مند از نظریه کارکردگرایی پارسونز برای ارائه تعریفی است که : ١) کارکرد فرهنگ را در حوزه فرهنگ سیاسی نشان دهد؛ ٢) ناظر به چگونگی ارتباط سیستمی فرهنگ در انسجام بخشی نظام راهبردی فرهنگی کشور، ساخت های سیاسی، نهادهای اجتماعی و بین کنشگران فرهنگ سیاسی باشد؛ ٣) تسهیل کننده در تنظیم چارچوب نظری تحقیق باشد.
تعریف عملیاتی نسبتا فراگیر از سیاست با کارکرد داخلی در پژوهش حاضر به قرار زیر است : «قدرت استفاده از ظرفیت بسیج منابع جامعه در راستای الگوی فرهنگ سیاسی مطلوب در مدیریت راهبردی فرهنگی کشور».