چکیده:
قرآن کریم در آیه 29 حج، به حاجیان چنین دستور داده است: «ثمّ لیقضوا تفثهم و لیوفوا نذورهم و لیطّوّفوا بالبیت العتیق». در چیستی معنای «قضای تفث» نظرهای مختلفی از سوی مفسران ارائه شده است. این مقاله بر آن است تا به روش توصیفی تحلیلی معنای «قضای تفث» را در آیه مزبور بررسی و تحلیل نماید و مشخص سازد که دیدگاه مفسران و واژهشناسان تا چه میزان مبتنی بر معناکاوی دقیق در واژه «تفث» است و با بررسی روایات تفسیری و تاویلی، منظور تفسیر آیه و تاویل آن و تاویلهای نقلشده در روایات را مبنی بر «قضای تفث» بهمعنای گرفتن ناخن، چیدن موی و... و نیز دیدار امام در حج، را تبیین کند. بررسیها نشان از آن دارد که معنا نمودن قضای تفث به ازاله آلودگی دقیق نیست و معنای باطنی دیدار امام، مبتنی بر گونهای از تاویل است.
خلاصه ماشینی:
(همو: 23 / 222) اما اندکی بعدتر، جوهری (393 ق) آن را نه چرک و آلودگی، که پارهای از مناسک حج، مانند چیدن ناخن و سبیل و تراشیدن سر و عانه و رمی جمرات و نحر شتر و امثال آنها دانسته است.
(ابنمنظور، 1414: 2 / 120) ابنمنظور (711 ـ 630 ق) تفث را کاری که محرم برای خروج از احرام انجام میدهد مانند کوتاه کردن سبیل (تقصیر) و ناخن و ازبینبردن موهای زیر بغل و تراشیدن عانه، دانسته است.
(همو) با دقت در این گفتهها بهدست میآید که تفث در تعریف لغتشناسان، در چهار معنا و کاربرد بهکار رفته است: چرک و آلودگی، مناسک حج و آشفتگیهایی که با محرمشدن و حرامشدن برخی امور برای محرم بهوجود میآید و کارهایی که محرم پس از وانهادن احرام باید انجام دهد.
(نجدی، 1419: 692؛ مبارکفوری، بیتا: 3 / 542) دیگری هم بیرون آمدن از احرام را، بسته به انجام برخی از مناسک معرفی کرده، و از ازاله تفث با حلق و کوتاهکردن سبیل و ناخن و تراشیدن عانه و آرایشکردن یاد کردهاند.
(عینی، بیتا: 10 / 56) طبری (310 ق) براساس روایتهایی، تفث را مناسکی از حج، مانند تراشیدن مو، کوتاهکردن سبیل، رمی جمره و طواف دانسته و از عبدالله بن عمر نقل کرده که تفث، تکالیف لازم بر حجگزار است.
ـ طوسی، محمد بن حسن، بیتا، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.