خلاصه ماشینی:
صدای زیبا و رسایش در هنگام نماز صبحگاهی همه را مجذوب کرده بود.
بعد از شهادت ایشان همسایهها میپرسیدند: آن آقایی که در دل شب در خانه شما، آن قدر خوب و سوزناک نماز میخواند چه کسی بود؟ آری بعد از شهادت او بود که همه فهمیدند او که بود.
شهید حسن شوکتپور نسبت به رعایت مسائل مالی آن چنان حساس بود که هزینه رفت و آمد خود از اهواز تا تهران را از جیب خودش تامین میکرد و مطلقا از بیتالمال استفاده نمیکرد.
میگفت: میخواهی زیباتر جلوه کنی؟ میخواهی در امنیت و آسایش باشی؟ وقتی میگفتم: «بله میخواهم»، میگفت: چادر برای زن خوب است.
وقتی میخواست به سوریه برود، به او گفتم: آقاجان، این همه سال رفتی، بس نیست؟ مامان، ما را تنها بزرگ کرد.
به روایت دختر جانشین فرمانده لشگر سرافراز فاطمیون، شهید سیدحسین حسینی مسلمان با مسلمان، مرز ندارد ️ وقتی از من خواستگاری کرد، سرم پایین بود تا آن زمان او را ندیده بودم.