چکیده:
نظام آموزشی به عنوان نهادی پویا، آینده نگر و برگرفته از اندیشه های تاریخی و اجتماعی وظیفه ی سنگین
و در عین حال افتخارامیز، آگاه سازی و هدایت انسان را بر اساس بنیادهای اعتقادی وارزشی جامعه بر
عهده دارد. بی تردید، نهاد تعلیم و تربیت بر نهادهای مشروع و واقعیت های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی
عمل می کند و در پیوندهای گذشته با حال وحال با آینده به گونه ای زنده و منطقی می کوشد. آموزش و
پرورش کشورمان هم اکنون با واقعیت رو به روست که هریک ازدست اندرکاران ومسئولان این نهاد از
زاویه ی نگاه کارشناسی خود بر ان اعتراف کردند.
خانواده ها نیز ناخواسته زمینه ی رویگردانی دانش آموزان از تحصیل و یادگیری را فراهم می آورند. در
بسیاری از خانواده ها به دلایل مختلف، فرهنگ غلطی شکل گرفته که بر اساس آن هدف از مدرسه
وتحصیل تنها کسب نمرات عالی است در حالی که بایستی هدف افزایش دانسته های علمی و ارتقای
شخصیت افراد پیگیری شود. متاسفانه برخی از خانواده ها آنچنان بر خواسته غلط خود اصرار دارند که
بعضی از دانش آموزان را به بی انگیزگی در تحصیل، سرخوردگی، عدم اعتماد به نفس و حتی تقلب سوق
می دهد. باورهای غیرمنطقی دانش آموزانی که دچار ناکامی های تحصیلی گردیده اند باعث اشتغال
خاطرتحلیل انرژی ذهنی و عدم تمرکز حواس، ایجاد فکر زائد، کاهش اعتماد به نفس و در نهایت به نوبه
خود تشدید و تکرار افت تحصیلی آنان می گردد. در حالی که فرد تابع افکار وعقاید غیرمنطقی باشد به
عواقب منطقی دست خواهد یافت و شخصیت سالمی خواهد داشت در حالی که فرد تابع دستخوش افراد و
عقاید غیرمنطقی مواجه خواهد شد که دراین حالت او فردی است مضطرب و غیر عادی که شخصیت
ناسالمی دارد (پاین ١٩٧٤ ، پاترسن ١٩٦٦ ، به نقل از شفیع ابادی 1368)
خلاصه ماشینی:
باورهاي غيرمنطقي دانش آموزاني که دچار ناکاميهاي تحصيلي گرديده اند باعث اشتغال خاطرتحليل انرژي ذهني و عدم تمرکز حواس ، ايجاد فکر زائد، کاهش اعتماد به نفس و در نهايت به نوبه خود تشديد و تکرار افت تحصيلي آنان ميگردد.
واژه هايکليدي: دانش اموزان ، باورهاي غير منطقي، آموزش و پرورش ٢ / فصلنامه تحقيقات جديد در علوم انساني، دوره جديد، شماره بيستم ، تابستان ١٣٩٨ * * * * * مقدمه : هدف هاي آموزش و پرورش زماني عملي خواهد شد که دانش آموزان از نظر جسمي، ذهني، رواني ، اجتماعي و اخلاقي براي انجام دادن فعاليت هاي مربوط آمادگي داشته باشند.
باورهاي غيرمنطقي دانش آموزاني که دچار ناکاميهاي تحصيلي گرديده اند باعث اشتغال خاطرتحليل انرژي ذهني و عدم تمرکز حواس ، ايجاد فکر زائد، کاهش اعتماد به نفس ودر نهايت به نوبه خود تشديد و تکرار افت تحصيلي آنان ميگردد.
شکست هاي احتمالي را هم اتفاق نا خوشايند بدانيد نه يک افتضاح و اين شکست ها را نشانه بيارزشي ذاتي خود ندانيد (اليس وهارپر ترجمه ٤ / فصلنامه تحقيقات جديد در علوم انساني، دوره جديد، شماره بيستم ، تابستان ١٣٩٨ * * * * * فيروز بخت ١٣٧٧ ساعتچي ١٣٧٤).
وقتي هم نميتوانيد شرايط را هم تغيير دهيد ان را بپذيريد (وبه دنبال فرصتي براي تغيير ان بگرديد) هرچه ناکاميها يا فقدآن هاي شما بزرگتر باشند، بايد برخوردتان نسبت به آن ها فلسفيتر باشد، يعني آن ها را ناخوشايند بدانيد نه غير قابل تحمل (اليس هارپر ترجمه فيروز بخت ١٣٧٧، شفيع آبادي باورهاي غيرمنتطقي در دانش آموزان / ٥ وناصري ١٣٧٤).