چکیده:
یولیوس ولهاوزن با تکیه بر یافتههای پژوهشگران پیشین فرضیه اسناد، نخست به بازشناسی و تفکیک اسناد تشکیلدهنده اسفار سته در قالب یک فرایند پویا پرداخت، سپس بر پایه نتایج این رویکرد انتقادی مدعی شد تاریخ اسرائیل بیانگر تطور دین اسرائیلیان است. به باور او، دین اسرائیل در دوران پادشاهی شمال (مرحله اول) ماهیت طبیعی داشت، از دل زندگی روزانه مردم سر بر آورد و پیوندی استوار با آن داشت. با فروپاشی پادشاهی شمال و ظهور انبیای بعدی و اصلاحات سیاسی ـ عبادی پادشاه یوشیا (مرحله دوم) دین آنها به توحید اخلاقی رسید. با فروپاشی پادشاهی جنوب و آغاز تبعید بابلی پیوند آن قوم با تاریخ و سنت منقطع شد و زمینه برای بازسازی اسرائیل جدید تحت رهبری عزرا و نحمیا فراهم شد (مرحله سوم). کاهنسالاری موسایی با لوازم و ویژگیهای آن محصول این دوران است. قوم تاریخی اسرائیل اکنون قومی مقدس محسوب میشد و قداست در تمام لایههای حیات مردم ریشه دوانید. همیشه و همه جا یک دستور الاهی هست که یهودی اصیل مکلف به انجام آن باشد. تکلیف جایگزین تجربه شد. صورتگرایی بر اصالت غلبه یافت. دین ساده اسرائیلیان باستان در قالب ساختارگرایی خشک کهانتی مستحیل گشت و رنگ و نگاه این دیانت جدید، یهودیت، در ویراست نهایی بر کل اسفار سته فرافکنی شد.
خلاصه ماشینی:
بررسی نظریۀ یولیوس ولهاوزن دربارة تطور دین اسرائیلیان باستان ١ * مجتبیزروانی میلاداعظمیمرام چکیده یولیوس ولهاوزن با تکیه بر یافته های پژوهشگران پیشین فرضیۀ اسناد، نخسـت بـه بازشناسی و تفکیک اسناد تشـکیل دهنـدة اسـفار سـته در قالـب یـک فراینـد پویـا پرداخت ، سپس بر پایۀ نتایج این رویکرد انتقادی مدعی شد تاریخ اسـرائیل بیـانگر تطور دین اسرائیلیان است .
ولهاوزن متون عهد قـدیم را مبنای تـاریخ نگـاری قـرار داد، امـا ترتیـب و روایـت کنـونی ایـن متـون را درسـت نمیدانست و برخوردی انتقادی با آن داشت : «مساعی ولهاوزن در ترسیم تاریخ اسرائیل و دین آن به درستی مبتنی بر این فرض بود که نگارش تاریخ تنها زمـانی میسـر خواهـد بود که اسناد اسفار خمسـه تحلیـل و بـه لحـاظ تـاریخی ـ بـه ویـژه در مبـادی، اصـول نگارشی، جهت گیری الاهیاتی و مرجعیت آن ها ـ دسـته بنـدی شـوند» ( :٢٠٠٦ ,Knight ٥٣).
به اعتقاد او، سـه لایۀ ادبی تشکیل دهندة اسفار سته بیانگر سه مرحله تطور است که با سـه دورة تـاریخی اسرائیل تطابق دارد: ١) در مرحلۀ اول ، دین اسرائیلیان باستان صورت «اولیه » و «طبیعـی» دارد.
دیانـت ایـن مرحلـه از تاریخ اسرائیلیان باستان را میتوان یک خـدایی یهـوه ای (Jehovistic monolatry) نامیـد؛ ٢) در مرحلۀ دوم ، مساعی انبیا و اصلاحات دینی ـ عبادی یوشیا دیـن اسـرائیلیان را بـه توحید اخلاقی (ethical monotheism) رسانید که در اسفار سته بـا تنثیـه (D) مطابقـت دارد؛ ٣) یهودیت در مرحلۀ سوم شکل گرفت و محصول فروپاشـی پادشـاهی جنـوب ، تبعید بابلی و مساعی یهودیان متعصب پساتبعید برای تشکیل یک اسرائیل جدید اسـت .