چکیده:
رمان راز رنگینکمان نوشته یاستین گوردر یکی از آثاری است که در سالهای اخیر در قالب یک اثر فلسفی- فانتزی به چاپ رسیده و نظر خوانندگان زیادی را به خود معطوفکردهاست. این رمان که پس از دنیای سوفی نگاشتهشدهاست، با بهرهگیری از تجارب بالای نویسنده دارای ارتباطی بسیار قوی با خواننده است و در همین راستا رکن حقیقتمانندی نیز به عنوان عنصری تاثیرگذار، نقش بسیار پر رنگی را ایفا کرده است، چنانکه نویسنده توانسته است ازاین جهت بسیار موفق عمل کند. چگونگی دستیابی به این مهّم و رابطه آن با دانش اجتماعی و نیز بینش عمیق خالق رمان نسبت به فرهنگ، تاریخ، جغرافیا و عقاید گروه مخاطبان به عنوان عوامل موثر در رکن حقیقتمانندی و توقع باورپذیری از اهمیّت خاصی برخوردار است. در این مقاله به استفاده از فنون منحصر به فرد نویسنده در دستیابی به رکن پراهمّیت حقیقتمانندی پرداخته شده، میزان اثربخشی هر یک به صورت جدا مورد بررسی قرارگرفته است.
خلاصه ماشینی:
ايـن رمـان کـه پـس از دنيـاي سـوفي نگاشـته شـده اسـت ، بـا بهـره گيـري از تجــارب بــالاي نويســنده داراي ارتبــاطي بســيار قــوي بــا خواننــده اســت و در همــين راســتا رکــن حقيقــت ماننــدي نيــز بــه عنــوان عنصــري تأثيرگــذار، نقــش بســيار پــر رنگــي را ايفــا کــرده اســت ، چنانکــه نويســنده توانســته اســت ازايــن جهــت بســيار موفــق عمــل کنــد.
ارکـان و عناصـري بـراي ايـن گونـۀ پـرکـاربرد و مفيـد تعريـف شـده اسـت کـه بـه واسـطۀ آن خواننـده امکـان مـييابـد بـا برقـراري رابطـه اي بهتـر و عميـق تـر بـا اثـر، حجـم بيشـتري از پيـام نهفتـه در بطـن آن را کشــف کنــد و در ايــن ميــان حقيقــت ماننــدي نخســتين و شــايد مهمتــرين رکــن جهــت ايجــاد حــس همذات پنداري و ارتباطي صحيح و کارا بين اثر و مخاطب است .
رمــان نــوعي داســتان بلنــد اســت کــه بــر اســاس تصــويري نزديــک بــه واقعيــت از آدمــي و عــادات و حـالات بشـري نوشـته شـده باشـد و بـه نـوعي؛ پايـه هـاي جامعـۀ بشـري را در خـود مـنعکس کنـد، از ايـن روسـت کـه نقـد، ارزيـابي و شـناخت ايـن نـوع از داسـتان رواج يافتـه ، مـورد مداقـه قرارمـيگيـرد.
«در واقــع ايــن موضــوع بــه ســادگي فرامــوش شــده اســت کــه از ديــد هنرمنــد، تصـور شـکل همـان قـدر بـا واقعيـت اجتمـاعي مـرتبط اسـت کـه خـود اثـر هنـري.
توقع باورپذيري بشـر از ديـر بـاز بـا اتفاقـاتي دسـت بـه گريبـان بـوده کـه بـه دليـل نقصـان اطلاعـات علمـي بـرايش غيرقابـل درک و توجيــه ناپــذير بــوده اســت و بــا توجــه بــه گــرايش طبيعــي و غريــزي وي بــه تعقــل گرايــي خــود را مجبـور بـه يـافتن يـا سـاختن دلايـل و پـيش فـرض هـاي هـر حادثـه کـرده اسـت .