چکیده:
دعا یکی از عمیقترین انواع ارتباطی انسانها با خدا است. هر انسانی به فراخور میزان درک فقر ذاتی خویش به معناشناسی و مسائل پیرامون آن پرداخته است. نگاه صدرا به مسئله دعا، گسسته از مبانی انسانشناسی وی نیست. حرکت جوهری اشتدادی نفس، نحوه استکمال انسانی، انسان کامل، فقر وجودی انسان و اصل اختیار، اهم مبانی صدرا در تبیین مسئله دعا است. در این نوشتار با توجه به مبانی انسانشناسی صدرا (در دو نظام تشکیک خاصی و وحدت شخصی وجود) مسئله دعا تحلیل شده است. لذا ضمن تبیین مختصری از مفاهیم و مبانی وی، علاوه بر به تصویر کشیدن ارتباط آن دو، تحلیلی نو و منطبق بر اصول انسانشناختی صدرایی از مسئله دعا مطرح کردهایم.
Supplication is one of the deepest kinds of Man’s communication with God. Depending on his level of understanding about his inherent destitution, Man has delved into the semantics of supplication and issues associated with it. Sadra’s adopted view toward issue of supplication is not detached from his anthropological principles. The substantial ascending motion of soul toward perfection, the quality of human perfection, perfect Man, human inherent destitution and principle of human authority are among fundamental issues discussed by Sadra in explaining the issue of supplication. So, the current research has analyzed the issue of supplication in the light of these anthropological principles. Thus, after explaining the concepts and principles, the research shed light on the relation between these principles and the issue of supplication and then puts forward a new analysis of the issue on the basis of Sadra’s anthropological principles.
خلاصه ماشینی:
از آنجایی که صدرا نقطه توقفی برای این حرکت ذاتی قائل نیست بعد از ادراک و استکمال عقلی از منزل فوق عقلی سخن به میان می آورد که در آن مرتبه با اتحاد قوای نفس با یکدیگر (اتحاد عقل عملی با نظری) فنای سالک محقق می شود و نفس انسان به شهود وحدت در عالم هستی دست می یابد (حسن زاده آملی، ١٣٦٩، ج ٥: ١٥٣).
مثلا انسانی که به عنوان داعی در مراتب اخس وجودی است و از مرتبه حس فراتر نرفته ، به همین فراخور آنچه در مقام دعا طلب می کند فراتر از محسوسات و خواسته های دنیوی نیست ، برخلاف انسانی که در سیر اشتدادی و کمالی نفس مدارج بالای وجودی را کسب می کند، مطلوب و مرادش نیز به همان میزان ارتقا می یابد.
بدین ترتیب با نگرش وجودی به مسئله دعا، حقیقت دعا نوعی سیر و سلوک وجودی محسوب می شود که می تواند به عنوان یکی از عوامل وجودی مهم در سیر و سلوک نفس انسانی و حرکت اشتدادی آن مؤثر باشد.
عقل بالفعل : در این مرتبه وجودی، نفس انسان به حدی از کمال می رسد که حیات عقلیاش بالفعل شده و قادر است به محض اراده بدون نیاز به تلاش برای اکتساب مجدد، معقولات را نزد خود حاضر و مشاهده کند (همو، ١٤٢٢: ٢٠٦).
حقیقت مسئله دعا در منظومه فکری صدرا نوعی سلوک وجودی است که باعث تکامل ادراکی نفس داعی می شود (همو، ١٣٨٩ الف ، ج ٢: ٤٤٠).